غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سه شنبه, 19 دی 1396 15:44

اهداف و موانع تجلى غدير در عصر ظهور / على اصغر رضوانى

اهداف و موانع تجلى غدير در عصر ظهور / على اصغر رضوانى

چكيده‏

1 . در غدير براى مبيِّن دين همانند مؤسِّس آن، مقام عصمت اعلام شد.
2 . اهداف تجلى غدير در ظهور عبارتند از:
- پياده كردن اسلام از كانال صحيح معصومين‏ عليهم السلام‏
- تحقق حكومت جهانى عدل گستر.
- رفع اختلاف بين امت اسلامى.
3 . موانع تحقق اهداف غدير.
- كسانى كه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله مانع ايجاد مى ‏كردند.
- كسانى كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله موانع ايجاد كردند.
4 . تحقق غدير در عصر ظهور با استناد به دو آيه از غدير و يك آيه از مهدويت: آيه تبليغ و آيه كمال به ضميمه آيه لَيَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَرضِ.
پيامبراكرم‏ صلى الله عليه وآله براى بيان سنّت همه انبياء و تكليف جامعه اسلامى بعد خود، به امر خدا جانشينان بعد از خود رامعرفى فرمودند.

مقدمه

اگرچه اهل سنت مى ‏گويند: بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله احتياج به وصى نداريم و سراغ صحابه و تشكيل شورى مى ‏روند؛ ولى ما معتقديم هر پيامبرى گرچه يك وظايفى دارد، اما كافى نيست. مخصوصاً پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه وآله كه از بيست و سه سال دوران رسالت خويش، سيزده سال در مكه بودند كه فرصتى براى تبليغ و تبيين كامل دين پيدا نشد؛ و مدت ده سال هم در مدينه در اوج گرفتارى‏ها، جنگ‏ها و غزوات گذشت. لذا پس از او، براى صيانت آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله آورده بود و نيز تبيين ريز مسائل دين، وجود وصيى عالم و معصوم و قابل اطمينان ضرورى مى ‏نمود.
بايد دقت داشت همان طورى كه مؤسس دين بايد معصوم باشد، مبيّن دين هم بايد داراى عصمت باشد و اين مسئله در غدير محقق گرديد

اهداف تجلّى غدير در عصر ظهور

اشاره

براى درك كامل از مسئله تجلّى غدير در عصر ظهور بايد اهداف آن را شناسايى كرد.

هدف اول: پياده كردن اسلام از كانال صحيح‏

پياده كردن اسلام و تطبيق آن از كانال صحيح كه همان معصومين‏ عليهم السلام باشند، يكى از اهداف و تجليات غدير در عصر ظهور است.
يكى از اهداف مهم پيامبرصلى الله عليه وآله از غدير و تعيين جانشينى، پياده كردن اسلام از كانال صحيح و در سطح كل كره زمين بوده است. با توجه به اينكه پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله خاتم الانبياء و دينش نيز خاتم الاديان است، پس پيام ‏آور براى كل بشر بوده و مبعوث براى عالميان است. همچنان كه فرموده: «وَ ما اَرسَلناكَ اِلاّ رَحمَةً لِلعالَمينَ»(187): «ما تو را جز رحمت براى جهانيان نفرستاديم». با اينكه مدت رسالت آن حضرت بيست و سه سال بوده، اما عمده فرصتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى پياده كردن اين امر مهم در سطح كلّ كره زمين داشته تقريباً حدود ده سال آن هم در مدينه بوده است.
بعد از هر پيامبرى احتياج به تطبيق و تبيين دين داريم. دين بايد پياده شود و جا بيفتد. البته اهل سنت اين ديدگاه را ندارند و قائلند بعد از پيامبر به امامان و اوصياء معصوم احتياجى نداريم. لذا بين آنها اختلاف افتاده حتى در وضو و نماز!!(188) چرا؟ زيرا بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله دين و سنت نبوى را از كسانى گرفتند كه در بين خودشان نيز اختلاف بود. بين عايشه و زوجات پيامبرصلى الله عليه وآله و صحابه اختلاف افتاد، و اين بيانگر نياز به حلاّل مشكلات است. يعنى همان اصل تبيين دين و اصل پياده شدن دين، تا دين جا بيفتد.
اين مسيرى است كه براى شيعه ترسيم شده؛ يعنى بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله اهل البيت‏عليهم السلام يكى پس از ديگرى تا سال 255 هجرى آمدند و دين راتبيين و پياده نمودند. قرآن مى‏فرمايد: «هُوَ الَّذى اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى‏ وَ دينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكونَ»(189): «او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند»!
با توجه به آيه، هدف پيامبرصلى الله عليه وآله گسترش دين اسلام بر كل كره زمين و غلبه آن بر كل اديان بوده است. اما آيا اين هدف در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله تحقق پيدا كرد؟ مسلماً نه. پس بايد كسانى بيايند واين هدف را در خارج تحقق دهند. بنابراين هدف اعلاى پيامبرصلى الله عليه وآله از مسئله غدير و تبيين جانشينانش، اين است كه اسلام و تبيين اسلام ناب از طريق صحيح و از طريق معصومان در سطح كل كره زمين پياده گردد. اما متأسفانه منافقين فرصت طلب نگذاشتند اين هدف بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله پياده شود.

هدف دوم : تحقق حكومت جهانى عدل گستر الهى‏

يكى ديگر از اهداف پيامبرصلى الله عليه وآله تحقق حكومت جهانى عدل گستر بود، كه اگر مى‏گذاشتند محقق شود خيلى زود عصر ظهور و حكومت عدل گستر توحيدى در سراسر گيتى گسترده مى ‏شد. اما بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله نگذاشتند حكومت جهانى عدل الهى تحقق پيدا كند و نتيجه اين شد كه فرمودند: «ما مِنّا اِلاّ مَقتولٌ اَو مَسمومٌ».(190) لذا اين برنامه تأخير افتاد و خدا دوازدهمين امام معصوم ‏عليه السلام را براى زمان مناسب كه عصر ظهور است، نگه داشت.

هدف سوم: رفع اختلاف بين امت اسلامى‏

يكى ديگر از اهداف غدير رفع اختلاف بين امت اسلامى است. پيامبرصلى الله عليه وآله علم غيب داشته و از اختلاف امت خبر دارد. احاديث 73 فرقه شدن اين امت، كه متواتر معنوى بين شيعه و سنى است و روايات ديگرى كه از اختلاف بر سر مسئله خلافت بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را خبر مى‏ دهد به ما مى ‏فهماند كه پيامبر از آينده امت خبر داشتند. اكنون سؤال اين است كه آيا پيامبرصلى الله عليه وآله براى رفع اين اختلافات در مسئله جانشينى و حكومت پس از خود هيچ كارى نكرده است؟

پاسخ اين پرسش از اين سه حالت خارج نيست:
1 . پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ موضع گيرى نسبت به اين مسئله نداشته و هيچ اقدام عملى انجام نداده باشد، ولى اين خلاف سيره همه پيامبران است.
2 . پيامبرصلى الله عليه وآله اين امر را به شورا واگذار كرده باشد كه اين هم نمى ‏شود؛ زيرا آن حضرت از وضعيت قبائلى عرب آن روز و اختلافات آنها با خبر بودند و اين واگذارى عاقلانه نيست. مانند ماجراى نزاع و جنگ بنى ‏المصطلق در نصب حجر الاسود كه در نهايت پيامبرصلى الله عليه وآله آن را حل كردند.
3 . فرض سوم اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بايد كسى را به عنوان جانشين و حاكم سياسى بعد از خويش معرفى نمايد. اين دو بعد از ابعاد ولايت كبراى الهى است كه مظهر و تجليش امام معصوم است. پس «من كنت مولاه ...» را فقط حاكميت سياسى نگيريم، بلكه ولايتى كه به معناى قرب الى اللَّه است و از آثار آن مرجعيت دينى و سياسى است.

موانع تحقق اهداف غدير

عده‏اى مى ‏دانستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله چه هدف بلندى دارد و نيز مى‏ دانستند كه اين هدف بايد از كانال ائمه معصومين ‏عليهم السلام پياده گردد. بنابراين بخش اولِ موانع را اينها تشكيل دادند و در همان زمان حيات رسول خداصلى الله عليه وآله و لحظات آخر عمر شريفشان شروع به مانع تراشى كردند. از جمله بر هم زدن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در سرزمين مِنا، تخلف از جيش اسامه، و آن هنگام كه حضرت در لحظات پايانى در بستر درخواستِ قلم و دوات كردند. بخش دوم موانع بعد از وفات پيامبرصلى الله عليه وآله است كه در بُعد تبليغ ظاهر شد.

موانع غدير در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله‏

اشاره

نمونه‏ هايى از موانع غدير در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله چنين است:

1 . بر هم زدن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در مِنا

چرا پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله غدير را در مكه بيان نكردند؟ چرا در سرزمين مِنا بيان نفرمودند؟ مگر آنجا در ملأ عام نبود؟ مگر مردم مكه و مدينه و يمن و غيره آنجا حاضر نبودند؟ چرا در شلوغ‏ ترين محل يعنى سرزمين عرفات كه افراد فارغ البال هستند بيان نشد؟ و چرا بعد از حج در سرزمين غدير خم ما بين مكه و مدينه خطبه ايراد كردند؟
يكى از موانع در راستاى تبليغ ولايت اميرالمؤمنين و ائمه معصومين‏ عليهم السلام شروع آن از حجة الوداع پيامبرصلى الله عليه وآله در سرزمين عرفات بود. پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا خطبه غرائى داشتند. در كتاب صحيح مسلم و بخارى مى‏گويد: در سرزمين مِنا پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه‏ اش به اينجا رسيد كه فرمود: «يَكونُ بَعدى اثناعَشَرَ اَميراً (خليفةً ، اماماً)»(191): «اى مردم بعد از من دوازده امير (يا خليفه يا امام) خواهد آمد». اما عده‏ اى كه در كمين بودند شلوغ كردند و جلسه را بر هم زدند.
مسند حنبل از قول جابر مى ‏نويسد: پيامبرصلى الله عليه وآله بين سخنانش فرمود: «اى مردم! بعد از من دوازده امام خواهد آمد»، و تا پيامبرصلى الله عليه وآله اين سخن را فرمود برخى از جمعيت ضجه زدند. عده‏اى هم تكبير گفتند و برخاستند و نشستند و جلسه به هم خورد.
خود اهل سنت مى ‏گويند كه عمر در آن هنگام از اين طرف به آن طرف و از آن طرف به اين طرف مى ‏رفت و جابجا مى‏شد و جلسه به هم خورد. و جابر بن سمره مى ‏گويد: من همراه پدرم نزديك پيامبرصلى الله عليه وآله بوديم. من از او سؤال كردم كه پيامبرصلى الله عليه وآله چه فرمودند كه اين اتفاق افتاد؟ گفت: فرمودند: «وَ كانَ كُلُّهُم مِن قُرَيش». بنابراين عرفات كه بهترين موقعيت براى ابلاغ ولايت بود توسط منافقين به هم خورد. پيامبرصلى الله عليه وآله صلاح نديد ديگر اين مسئله رامطرح كند.
قبايل قريش - خصوصاً بنى ‏اميه - در كمين بودند كه اين هدف انجام نشود و لذا پيامبرصلى الله عليه وآله مجبور شدند از مكه بيرون بيايند و به جايى رسيدند كه بايد ابلاغ مى ‏كردند. حال براى اينكه توطئه‏ اى كه آنجا انجام شده بود اينجا تكرار نشود، حضرت در غدير بر فراز منبرى از سنگ روى جهاز شتران دست حضرت على ‏عليه السلام را بالا گرفتند كه اگر منافقين شلوغ هم كردند حداقل مردم اين صحنه را ببينند و كار ابلاغ رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ناتمام نماند.

2 . دوات و قلم‏

يكى ديگر از اقدامات منافقين، قصه دوات و قلم و جلوگيرى از نوشتن وصايت پيامبرصلى الله عليه وآله بود، كه جلوى كتابت را گرفتند و نگذاشتند مكتوب شود.
ابن عباس مى‏ گويد: پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «من شما را وصيت مى ‏كنم به سه چيز: مشركين را از جزيرة العرب بيرون كنيد. به قبائل اجازه ورود دهيد چنان كه من اجازه دادم. و سومين آنها را فراموش كرده‏ام»!!(192) به نظر مى ‏رسد ابن عباس در مورد وصيت سوم تقيه كرده و مى ‏ترسيده نكته حساس را بگويد.
ابن ابى ‏الحديد در شرح نهج البلاغة مناظره ‏اى را نقل مى ‏كند كه ابن عباس مى ‏گويد: من عمر را در كوچه ديدم و به او گفتم: چه كردى؟ گفت: هنوز على بن ابى ‏طالب مدعى است كه حق با او بوده؟ گفتم: بله، پدرم شاهد اين مطلب بوده است.
عمر گفت: «... وَ قَد كانَ يَربَعُ فى اَمرِهِ وَقتاً مّا وَ لَقَد اَرادَ فى مَرَضهِ اَن يُصَرِّحَ بِاسمِهِ فَمَنَعتُ مِن ذلِكَ اِشفاقاً وَ حَيطَةً عَلَى الاِسلامِ ...».(193) يعنى من مى ‏دانستم آن موقعى كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏خواست نامه‏اى رابنويسد چه مى ‏خواهد بنويسد. او مى ‏خواست به نام على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام تصريح كند. من جلوى او را گرفتم از روى دلسوزى و براى حفظ اسلام؛ كه اينجا دايه مهربان‏تر از مادر شده است!

3 . جيش اسامه‏

پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى اصرار داشتند كه مردم در جيش اسامه مشاركت كنند و فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ مَن تَخَلَّفَ عَن جَيشِ اُسامَةَ».(194)
صاحب ملل و نحل نقل مى‏كند: اصرار زيادى بود كه همه مردم بيرون بروند حتى اولى و دومى، ولى از روى جهاتى آنها مى ‏خواستند برگردند و يك چيزهايى را مى ‏دانستند. مسلما اگر اين اتفاق افتاده بود مدينه از منافقين خالى مى‏ شد و امر وصايت به نتيجه مى‏رسيد. لكن آن دو برگشتند و مانع از تحقق اين هدف مهم گشتند.

تحقّق غدير در عصر ظهور

اشاره

دو آيه در مورد غدير و يك آيه درباره مهدويت را كنار هم بگذاريم تا تجلى اهداف غدير كه همان بُعد حاكميتى است ثابت شود. حاكميت همه ارزش‏ها كه در عصر ظهور به ثمر خواهد رسيد.
آيه تبليغ: «يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَمابَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ اِنَّ اللَّهَ لا يَهدِى القَومَ الكافِرينَ».(195)
آيه اكمال: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً».(196)
آيه استخلاف: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا مِنكُم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَرضِ».(197)

مطلب اول:

صدر آيه را با آيات مربوط به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تطبيق مى ‏كنيم. در سوره بيّنه آيه 7 مى‏فرمايد: «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ اولئِكَ هُم خَيرُ البَرِيَّةِ» در ذيل اين آيه، روايات متواترى آمده و از لحاظ مضمون تقويت شده كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: «يا على! اَنتَ وَ شيعَتُكَ هُمُ الفَائِزُونَ فِى الجَنَّةِ».(198)
پس مراد از «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ اُولئِكَ هُم خَيرُ البَرِيَّةِ»، شيعيان اميرالمومنين‏ عليه السلام هستند. از اين مطلب مى‏توان در آيه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا مِنكُم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم» نيز استفاده كرد و گفت: در اينجا هم منظور از اين آيه همان شيعيان اميرالمومنين‏ عليه السلام هستند.

مطلب دوم:

در ادامه آيه مهدويت مى ‏فرمايد: «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دينَهُمُ الَّذِى ارتَضى‏ لَهُم» يعنى: ما به اينها مكنت و امكانات مى‏دهيم تا آن دينى كه مورد رضاى خدا بوده است در كل كره زمين پياده شود.
آن دين كه مورد رضاى خدا بوده كدام دين است؟ آيه اكمال آن رامشخص كرده: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً».(199) مسلماً منظور از «اليوم» يعنى روزى كه دين در آن كامل شده روز غدير است. البته دينى كه مورد رضايت خداوند است.
سؤال اين است كه چه عاملى باعث تكميل دين و خداپسندانه شدن آن شده است؟ در اين مطلب شكى نيست كه منظور از دين كامل و مورد پسند خداوند دينى است كه از كانال صحيح و از طريق جانشينان معصوم و راستين پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده باشد، چرا كه اين اكمال و رضايت در روز غدير يعنى روز اعلان ولايت و جانشينى اتفاق افتاده و آيه مربوط به اين حادثه عظيم است.
با استفاده از آيه مهدويت اين نتيجه به دست مى‏آيد كه اى شيعيان! ما به شما مكنت مى‏دهيم تا دينى را كه مورد رضايت ماست و از كانال ولايت اهل البيت‏ عليهم السلام به شما رسيده در سطح كل كره زمين پياده كنيد. لذا با جمع اين دو آيه استفاده مى ‏شود كه دين اسلام و مذهب تشيع است كه در سطح كل كره زمين پياده خواهد شد.
در ادامه آيه مى ‏فرمايد: «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً يَعبُدُونَنى ...». يعنى بعد از خوفى كه اهل ايمان و عمل صالح - يعنى شيعيان - در طول تاريخ داشته ‏اند، اين خوف را تبديل به امنيت مى‏ كنيم.
در ذيل آيه تبليغ رواياتى از شيعه و سنى نقل كرده ‏اند كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ابلاغ مسئله ولايت خوف داشتند. البته نه خوف براى خويشتن، بلكه خوف بر دين و خطر توطئه منافقان بر عليه اسلام و ولايت؛ چرا كه دشمنان حاضر بودند براى رسيدن به مطامع خويش و جاه و مقام دست به هر كارى بزنند، تا آنجا كه در گردنه كوه در صدد كشتن پيامبرصلى الله عليه وآله برآمدند.
پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دين اسلام و وحدت امت اسلامى خوف داشت. در روز ظهور خوف پيامبرصلى الله عليه وآله و به تبع خوف اميرالمومنين‏عليه السلام و خوف اهل‏البيت عصمت و طهارت‏عليهم السلام و به تبع اينها خوف شيعيان آنها در مورد تحقق اهداف غديردر روز ظهور تبديل به امنيت خواهد شد: «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً يَعبُدونَنى لايُشرِكونَ بى شَيئاً».
مسئله رجعت هم در همين راستاست. فلسفه رجعت تحقق همان هدف اعلاى پيامبرصلى الله عليه وآله است كه در غدير تحقق پيدا نكرد. لذا بعد از ظهور امام زمان‏ عليه السلام امامان يكى پس از ديگرى مى‏آيند و اين هدف عالى به توسط امامان در عصر ظهور تحقق پيدا خواهد كرد. پس مسئله رجعت هم در راستاى پياده شدن اهداف غدير است.

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر