غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وَصَّى بِهِ نُوحاً ....

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ الرِّضَا عليه السلام أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صلي الله عليه و آله كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ

اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتی

10. عاصميّت خداوند متعال:

«العَاصِم لِلصَّالِحِينَ»
نگهدارنده و نگهبان شايستگان.

يكي از اسماي حسناي الهي «عاصم» است. در قرآن كريم به آن اشاره شده است و در ادعيه اي كه از معصومين (عليهم السلام) به دست ما رسيده، به صراحت آن را ذكر كرده اند؛ مثلا در دعاي جوشن كبير كه از امام سجاد (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) روايت شده، آمده است:

«يَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَه» (1)‏
اي نگهدارنده ي هر كسي به سوي او پناه جويد.

خورشيد و ماه:

«وَ مُسَخِّرُ الشَّمسِ وَ القَمَرِ، كُلٌّ يَجرِي لِأجَلٍ مُسَمًّي»
و رام كننده خورشيد و ماه است كه هريك در مدار معيني تا زماني كه خواست اوست حركت مي كنند.

خورشيد و ماه همچون روز و شب دو پديده بسيار چشمگير و قابل توجه هستند كه در قرآن كريم در موارد متعدّدي پيرامون آن دو سخن به ميان آمده و حقايقي درباره آنها بيان شده است.
اين كه قرآن كريم از آن ها زياد صحبت مي كند به اين علّت است كه مردم در زمين بيشتر از همه سر و كارشان با خورشيد و ماه است و به خاطر بزرگي آنها، بيش از همه جلب توجه مي كنند. تا جايي كه تاريخ نشان داده است كه مردم در طول تاريخ به پرستش خورشيد و ماه روي آورده اند. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد كه خورشيد و ماه تنها بخشي از نشانه هاي وجود خداوند هستند و از اين جهت صراحتا از پرستش آنها باز مي دارد، آنجا كه مي فرمايد:

«وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُون‏» (۱)
و از نشانه ‏هاى [حضورِ] او شب و روز و خورشيد و ماه است؛ نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، و آن خدايى را سجده كنيد كه آنها را خلق كرده است اگر تنها او را مى ‏پرستيد.

شب و روز

پروردگارِ جهان، شب و روز را از جمله مهمترين پديده ها قرار داده است. حدود نود مرتبه لفظ «ليل» به معناي شب و بيش از پنجاه مرتبه كلمه ي «نهار» را در كتابش ذكر كرده است. شب و روز را به عنوان يكي از آيات و نشانه هاي وجود خود معرفي كرده است:

«هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُون‏» (1)
اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد]. بى گمان، در اين [امر] براى مردمى كه مى ‏شنوند نشانه ‏هايى است.

اهميّت موضوع شب و روز تا جايي است كه قرآن در آيات متعدّدى به اين دو سوگند ياد مى ‌كند:

«وَ اللَّيْلِ اِذا يَغْشى وَ النَّهارِ اِذا تَجَلّى» (2)
«سوگند به شب هنگامى كه همه جا را بپوشاند و سوگند به روز هنگامى كه جلوه‌گر شود (و نور حيات بخش آن زنگ بيدار باش را در جهان حيات همراه انواع بركات به صدا در مى‌آورد)

همين معنى در جاى ديگر به تعبير ديگرى آمده است، مى ‌فرمايد:

«وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ - وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ» (3)
«سوگند به شب هنگامى كه پشت كند (و رو به سوى روشنائى رود) و سوگند به صبح هنگامى كه چهره بگشايد (و با  روشنائى خود لبخند حيات زند)».

«وَ دَاحِي المَدحُوَّاتِ»

در اساس البلاغه معناي «دحو» را اين گونه مي گويد: خداوند زمين را يكپارچه آفريد سپس آن را «دَحو» نمود، يعني گسترش و امتداد و توسعه داد، همان طوري كه نانوا خمير را مي گيرد و آن را مي گستراند. (1)

«مدحوّ» اسم مفعول است بر وزن مفعول مانند «مدعوّ». در كتاب «النهاية في غريب الحديث و الأثر» درباره ي «مدحوّات» آمده است: «مدحوّات» يعني زمين ها از ماده ي «دَحَا يَدْحُو و يَدْحَى» يعني گستراند و توسعه داد». (2)

أمير المومنين علي (عليه السلام) در يكي از خطبه هاي خويش به تبعيّت از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در روز غدير، اين تعبير را به كار گرفته اند: ‏

«اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ ...»
خداوندا! اي گستراننده ي زمين ها (3)

ميان نعمت هاي خداوند، مراتبي وجود دارد و مسلّما يكسان نيستند. از باب مثال در باب ميوه ها خداوند متعال فرموده است:

«وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (1)
 و در زمين قطعاتى است كنار هم، و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مى ‏گردند، و [با اين همه‏] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت‏] بر برخى ديگر برترى مى ‏دهيم. بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقّل مى‏كنند دلايل [روشنى‏] است.

در يك تقسيم بندي كلّي مي توان گفت كه برخي نِعَم مادّي و دنيوي هستند كه خداوند به اقتضاي رحمانيّت خويش به عموم بندگان، اعمّ از مومن و كافر عطا نموده است، و برخي ديگر معنوي و اخروي هستند كه راهنماي انسان ها به سوي سعادت ابدي مي باشند. خداوند اين نعمتها را به اقتضاي رحيميّت خويش، صرفا به مومنان عطا فرموده است. البته نه به اين معنا كه خداوند متعال -معاذ الله - بخل ورزيده باشد، بلكه اين انسان ها هستند كه با اختيار شايسته ي خود، درهاي رحمت و نعمت هاي خاصّه حضرت حقّ را بر خود مي گشايند.  

خداوند بخشنده در قبال نعمت هاي بي حدّ و اندازه خود، با وجود بي نيازي مطلقش، از بندگان انتظاراتي دارد. در همين راستا پس از بررسي آيات قرآن با موارد زير مواجه مي شويم:

ـ يادآوري نعمت ها:

يكي از مهمترين تكاليف بنده اين است كه دائما خود را در نعمت هاي خدا ببيند و چيزي را از خود نداند. هميشه به خاطر داشته باشد كه هر چه دارد، از بخشش بخشنده مهربان است. خداوند در قرآن كريم انسان را مورد خطاب قرار مي دهد و مي فرمايد:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏» (1)
اى مردم! نعمتِ خدا را بر خود ياد كنيد. آيا غير از خدا آفريدگارى هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ خدايى جز او نيست. پس چگونه [از حق‏] انحراف مى‏يابيد؟

فراموشي در طبيعت انسان ها وجود دارد. به خاطر همين است كه خداوند متعال به پيامبران مأموريّت مي دهد تا نعمت هاي خداوند را به مردم زمان خود يادآوري كنند و آن ها را از فراموشي بيرون آورند. مثلا در داستان حضرت موسي (عليه السلام) مي خوانيم:

در قرآن كريم يكي از پادشاهي هايي معرفي شده، «مُلكي» است كه خداوند از آن تعبير به «مُلك عظيم» مي نمايد، آنجا كه بيان داشت:  

«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما» (1)
 بلكه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مى‏ورزند ؛ در حقيقت، ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم.

وقتي اين مُلك را با ملك جهاني حضرت سليمان مقايسه مي كنيم، تفاوت آشكاري مي يابيم. زيرا در آيه آمده است:

«قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ هَبْ لي‏ مُلْكاً لا يَنْبَغي‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب‏» (2)
(سليمان) گفت: «پروردگارا! مرا ببخش و مُلكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد، در حقيقت، تويى كه خود بسيار بخشنده‏اى.»

«مُلك» در اين آيه و آيه ي پيشين با دو وصف مختلف آمده است، در اولي با وصف «عَظِيم» و در دومي «لَا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي». براي روشن شدن اين مسأله روايتي كه در كتاب شريف معاني الاخبار آمده است، اكتفاء مي كنيم. در روايت مذكور انواع فرمانروايي و برتري ملك عظيم بيان مي شود.

چيزي كه معلوم است، در خداوندي كه صاحب فضل عظيم است ذرّه اي بخل راه ندارد و به هركس كه بخواهد، مُلك و فرمانروايي را مي بخشد. در آيه ي كريمه آمده است:

«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ ...» (1)
بگو (اي پيامبر): بارالها! اي مالك حكومتها! تو به هر كس بخواهى، حكومت مى‏ بخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مى‏گيرى.

پادشاهي نعمت بزرگي است كه بر بعضي از بندگان ارزاني مي دارد؛ تا از طرفي به آنها بخشش و عطاي بزرگ خود را بنماياند و نشان دهد كه او صداي آرزومندان فرمانروايي را مي شنود و بالاخره بر آنها حجّت را تمام مي گرداند.   

6. پادشاهي خداوند

در سرتاسر اين جهانِ پهناور، مالكان و پادشاهان زيادي وجود دارند، اما همه ي اين ها در تحت مملكت با عظمت پادشاه عالم قرار دارند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در خطابه ي غدير از جمله فرمودند:

« ... لَهُ المُلكُ ...»
پادشاهي (و فرمانروايي) تنها براي اوست.  

اين فرمايشِ حضرت، «مُلكِ» غير از خدا را به طور كامل نفي مي كند و تنها ملك خداوندِ جبّار را ثابت مي گرداند؛ چنان كه در علم بلاغت گفته اند، مفاد «حصر» (1) نفي و اثبات است. در جمله ي مذكور معنا چنين مي شود كه تنها مُلك از آنِ خداست و براي غير او مُلكي نيست.

 

4- يگانگي و يكتايي خداوند - 1
«أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ رَبٌّ مَاجِد»
(خدا) يكتا و بي نياز است، نه (كسي را) زائيده و نه زاده ي كسي است، و براي او هيچ همتايي نيست، خدايي يگانه و پروردگاري بزرگوار است.

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر