غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقویم شیعه:9 ربيع الاول : آغاز امامت حضرت ولى عصر

9 ربيع الاول
1 - آغاز امامت حضرت ولى عصر عليه السلام:

آغاز امامت حضرت صاحب الامر عليه السلام و غيبت صغراى آن حضرت پس از شهادت امام عسكرى عليه السلام است، كه تنها فرزند آن حضرت بودند.


(ارشاد: ج 2، ص 336. كشف الغمة: ج 2، ص 402. مستجاد: ص 226. اقبال: ص 598. فيض العلام: ص 207. زاد المعاد: ص 334. كافى: ج 2، ص 561. مصباح كفعمی : ج 2، ص 596. بحار الانوار: ج 95، ص 355 - 356، ج 50، ص 334)
اين روز عيد شيعه و اولين روز امامت و خلافت آخرين خليفه و حجّت بر حق و منجى عالم بشريّت حضرت بقية ا للَّه الاعظم عليه السلام در سال 260 ه’ است.
(فيض العلام: ص 211)

2 - قتل عمر بن خطّاب:

در آخر شب نهم ربيع الاول سال 23 ه’ عمر بن الخطاب از دنيا رفته است
(مدينة المعاجز: ج 2، ص 97)
و قول اهل سنّت روز چهارشنبه 26 ذى الحجه است.
اين روز روز شادى اهل بيت عليهم السلام و انبياء و ملائكه و ساكنان اعلى عليين و دوستان امير المؤمنين عليه السلام و اولاد طاهرين ايشان است چرا كه در اين روز نفرين حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا سلام الله عليها به اجابت رسيد.
(زاد المعاد: ص 334. وقايع الايام: ج ربيع الاول و ربيع الثانى، ص 59. مستدرك سفينة البحار: ج 4، ص 67)
روزى عظيم الشأن است و روز سرور شيعه و عيد بزرگ آنهاست. حضرت رسول صلّى الله عليه و آله اين روز را عيد قرار داده و امر كرده است كه مردم نيز عيد قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند.
(فيض العلام: ص 211)
كسى كه در اين روز انفاق كند، خداوند او را می ‏آمرزد. در اين روز اطعام برادران دينى و خوشبو كردن آنان و توسعه بر اهل و عيال و پوشيدن لباس جديد و شكرگزارى به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است.
(مصباح كفعمی : ج 2، ص 596. بحار الانوار: ج 95، ص 189. زاد المعاد: ص 344 334. بحار الانوار: ج 95، ص 356351 از زوائد الفوائد سيد بن طاووس).
فضيلتها و اسمهائى براى اين روز ذكر شده كه از جمله آنهاست: عيدالله الاكبر، غدير ثانى، عيد فطر دوم، روز فرح شيعه، عيد اهل بيت عليهم السلام، روز قتل منافق، روز قبولى اعمال، روز پيروزى مظلوم، روز دوستى مؤمنين، روز پرهيز از كبائر، روز نابودى ضلالت و گمراهى، روز شكرگزارى.
ماجراى قتل عمر:
عمر بن خطاب به دست ابولؤلؤ كه نامش فيروز و غلام مغيرة بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورد كه منجر به مرگ او شد.
(مسار الشيعه: ص 23. توضيح المقاصد: ص 33. العدد القوية: ص 328. فيض العلام: ص 129. بحار الانوار: ج 95، ص 199)
بنابر مشهور
(زاد المعاد: ص 34)
هنگامی كه ابولؤلؤ ضربه‏ ها را بر عمر زد و خواست فرار كند، عده ‏اى مانع شدند، و 12 نفر را مجروح كرد كه شش نفر از آنها مردند.
(بحار الانوار: ج 95، ص 200)
ماجرا از اين قرار بود كه قبل از تكبير نماز ابولؤلؤ جلو آمد، و ضربه ‏اى بر كتف و ضربه ‏اى ديگر بر خاضره عمر زد. عمر افتاد، و عده ‏اى جمع شدند و او را به خانه ‏اش بردند. نزديك بود خورشيد طلوع كند كه نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.
عمر در بستر مرگ:
هنگامی كه عمر را به خانه بردند مقدارى نبيذ آوردند و او خورد ولى از قسمتهاى ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از كجا خارج شده زيرا با خون هم رنگ بود. لذا عده ‏اى گفتند: خليفه شير بخورد زيرا سفيد است و معلوم می ‏شود. شير را خورد و از محل ضربه‏ ها خارج شد. حاضرين براى دل گرمی گفتند: «مانعى ندارد، ضررى نمی ‏زند»!اما ضربه های جناب ابولؤلؤ كارگر شد و به خليفه سابق ملحق شد. در روز سوم در جنب ابوبكر دفن شد.
(تاريخ الخلفاء: ص 134 133)
عمر مدت ده سال و شش ماه و چهار شب خلافت كرد. او اولين كسى بود كه نام خود را امير المؤمنين گذاشت، و ابوموسى اشعرى اولين نفرى بود كه او را در منبر به اين نام خطاب كرد.
(تتمة المنتهى: ص 11)

بدعت عمر براى آينده خلافت:

عمر به ابن عباس گفت: اين خلافت را به چه كسى واگذار كنم؟ او على بن ابى طالب عليه السلام را پيشنهاد كرد و گفت: شجاعت و فضيلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: در باره عثمان چه می ‏گوئى؟ عمر گفت: اگر او خليفه شود بنى اميّه را بر گرده مردم مسلّط می ‏نمايد.
ابن عباس گفت: در باره طلحه چه می ‏گوئى؟ عمر گفت: مردى متكبر است و پيامبر را با كلامی كه روز نزول آيه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آيه حجاب گفته بود: «وقتى از دنيا برود ما زنانش را به عقد خود در می ‏آوريم».
ابن عباس گفت: در باره زبير بن عوام چه می ‏گوئى؟ گفت: او مرد شجاعى است. ولى بسيار بخيل است. مردى بدخو و مفسد است، كه گاهى انسان و گاهى كافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردى متكبر و متعصب است و به كار خلافت نمی ‏آيد. ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چيست؟ عمر گفت: او مرد ضعيف القلبى است.
(منتخب التواريخ: ص 153 152. فيض العلام: ص 143)
عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شورى واگذار كرد و ابوطلحه انصارى را طلبيد و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشيرهاى كشيده شش نفر را در خانه عايشه حاضر كنيد: على بن ابى طالب عليه السلام، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص،‏عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهيد، و بعد از آن اگر چهار يا پنج نفر بر نظرى متفق شدند و دو يا يك نفر مخالفان آنان بودند، مخالفان را به قتل برسانيد، و اگر سه نفر نظرى داشتند و سه نفر نظر ديگرى داشتند، آن طرف كه عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بداريد و سه نفر ديگر را گردن بزنيد، و اگر بعد از سه روز بر امرى اتفاق نكردند، هر شش نفر را گردن بزنيد.
شوراى بعد از مرگ عمر:
بعد از مرگ عمر شورى در خانه عايشه تشكيل شد، و زبير بن عوام پسر صفيه حق خود را به پسر دائى خود امير المؤمنين عليه السلام بخشيد! طلحة بن عبيدالله هم حق خود را به عثمان بخشيد! سعد بن ابى وقاص هم حق خود را به عبدالرحمن بن عوف بخشيد.
عبدالرحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امير المؤمنين عليه السلام عرض كرد: من بيعت می ‏كنم با شما به اين شرط كه عمل كنى به كتاب خدا و سنّت پيامبر صلّى الله عليه و آله و روش ابوبكر و عمر! امير المؤمنين عليه السلام ‏فرمودند: بلكه طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر صلّى الله عليه و آله و اجتهاد و رأى خود عمل می ‏كنم.
عبدالرحمن اين كلمات را سه بار به عثمان گفت، و عثمان قبول كرد. بار سوم عبدالرحمن با عثمان بيعت كرد و ديگران هم بيعت كردند غير از بنى هاشم و جمعى از بزرگان صحابه مثل عمار ياسر و مقداد بن اسود كه بيعت نكردند.
اينك جا دارد چند سؤال مطرح شود:
عمر در دوران جوانى به چه كارى مشغول بوده و در سفرهاى تجارتى چه شغلى داشته است ؟
در جنگ حديبيه و جاهاى ديگر چه كسى به پيامبر صلّى الله عليه و آله اعتراض كرد؟
چه كسى نسبت هذيان به پيامبر صلّى الله عليه و آله داد؟
چه كسى در خانه امير المؤمنين عليه السلام را آتش زد و گفت: «قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم، اگرچه فاطمه در آن باشد» ؟
چه كسى محسن بن على عليه السلام را كشت ؟
چه كسى به قنفذ دستور داد تا به دختر پيامبر صلّى الله عليه و آله تازيانه بزند ؟
چه كسى ابوبكر را به غصب فدك ترغيب كرد و شهادت امير المؤمنين عليه السلام و امّ ايمن و حسنين عليهماالسلام را رد كرد؟
چه كسى قباله فدك را از حضرت صديقه سلام الله عليها گرفت و جسارت به صورت مبارك آن حضرت كرد ؟
اولين كسى كه دست روى دست گذاشتن را در نماز احداث كرد كه بود؟
اولين كسى كه خلافت را به شورى حواله نمود چه كسى بود؟
اولين كسى كه با همراهى ابوبكر سهم ذوى القربى را نداد چه كسى بود ؟
اولين كسى كه روز عيد غدير با على بن ابى طالب عليه السلام بيعت كرد و گفت: «بخ بخ يابن ابى طالب، اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة» چه كسى بود؟
اولين كسى كه از كوزه نصارى وضو گرفت و آنها را پاك می ‏دانست چه كسى بود؟
اولين كسى كه شهادت مملوك را از درجه اعتبار ساقط كرد چه كسى بود؟
اولين كسى كه متعه حج و متعه نساء را حرام كرد چه كسى بود؟
اولين كسى كه دستور داد نافله های ماه رمضان به جماعت خوانده شود چه كسى بود؟
اولين كسى كه گفت عجمها از يكديگر ارث نمی ‏برند چه كسى بود؟
چرا هنگامی كه شخصى از كوزه خليفه خورد مست شد؟!!
چه كسى بود كه وقتى پس از مرگش يك هشتم مال او را به چهار زن او قسمت كردند به هر زنى 83000 دينار رسيد؟
چه كسى گفت: همه مردم از من باسوادترند حتّى پيرزنها؟!
از چه كسى هرگاه سؤال می ‏كردند و در جواب فرو می ‏ماند، می ‏گفت: اشتغال به دلالى و خريد و فروش، مرا مانع از ياد گرفتن مسائل شد؟
اينكه در كتب تاريخ با عبارتهاى مختلف ذكر شده كه عمر بن خطاب حسب وصيت ابوبكر به خلافت مسلمين نصب شده جاى چند سؤال دارد:
1 - آيا وصيت ابوبكر نافذ است و وصيت اشرف مخلوقات خاتم الانبياء صلّى الله عليه و آله در غدير و غير غدير نافذ نيست ؟
2 - آيا پيامبر صلّى الله عليه و آله در هنگام رحلت نفرمود كاغذ و قلم بياوريد تا بگويم و نوشته شود مطلبى كه بعد از من اختلاف نكنيد؟ چرا نسبت هذيان به آن حضرت دادند و كاغذ و قلم نياوردند و حال آنكه خداوند در قرآن می فرمايد: «هرچه آن حضرت می ‏فرمايند وحى است نه از نزد خود».
(سوره نجم: آيات 3 - 4 «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى»).
چطور براى ابوبكر كاغذ و قلم آوردند و كسى اعتراض نكرد. جالب اينكه او بيهوش می ‏شد و به هوش می ‏آمد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خليفه بعد از ابوبكر عمر است و ابوبكر مخالفتى نكرد؟

قتل عمر بن سعد:

عمر بن سعد فرمانده ظالم لشكر يزيد در اين روز به دست مختار ثقفى رحمة الله به درك واصل شد.
(زاد المعاد: ص 344)

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر