غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دوشنبه, 11 دی 1396 12:18

آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایب...

پرسش:

درخواست پاسخ سوال مذهبی

با سلام و عرض ادب خدمت عزیزان پایگاه تخصصی غدیرستان

چند تا سوال دارم ، تشکر می کنم از اینکه پاسخ میدهید و ما کاربران را با معارف اسلامی بیش از بیش آشنا می فرمایید:

۱- آیا امام زمان (عج) نایب عام دارد و اگر دارد تعداد آنان چند نفر هستند؟

۲- قاعده ای که پیش از ظهور امام زمان (عج) رخ می دهد و طی آن مومنین خالص و واقعی از مومنین دروغین و ناخالص و منافق جدا می شوند چیست؟

نام آن قائــــده مــد نظراست.

۳- آیاظهور حضرت مهدی علیه‌السلام برای تحقق نورالله است یا برای رفاه و عدالت؟

۴- شناخت امام زمان (عج) چه حکمی دارد؟

پاسخ:

سلام علیکم

باتشکر از شما،پاسخ سوالاتتان به شرح زیر است:

۱- آیا امام زمان (عج) نایب عام دارد و اگر دارد تعداد آنان چند نفر هستند؟

در داشتن نایب عام تردیدی نیست اما نایب عا م بصورت مشخص و تعیین شده از طرف امام زمان (عج) نداریم

الف ) دلیل بر داشتن نایب عام فرمایش خود حضرت است که:

وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ (۱)
و اما حوادث‏ واقعه پس رجوع کنید در آن به راویان حدیث ما پس ایشان حجت منند بر شما و من حجت الهیم بر ایشان

ب ) دلیل بر نایب عا م بودن وشنا سایی آن داشتن خصوصیاتی که در روایت ذیل آمده است:

فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَهِ لَا جَمِیعَهُمْ فَإِنَّهُ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ فَسَقَهِ الْعَامَّهِ فَلَا تَقْبَلُوا مِنَّا عَنْهُ شَیْئاً وَ لَا کَرَامَهَ وَ إِنَّمَا کَثُرَ التَّخْلِیطُ فِیمَا یُحْتَمَلُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ لِأَنَّ الْفَسَقَهَ یَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَیُحَرِّفُونَه ُ بِأَسْرِهِ بِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الْأَشْیَاءَ عَلَى غَیْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّهِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الْکَذِبَ عَلَیْنَا لِیَجُرُّوا مِنْ عَرَضِ الدُّنْیَا مَا هُوَ زَادُهُمْ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ وَ مِنْهُمْ قَوْمٌ نُصَّابٌ لَا یَقْدِرُونَ عَلَى الْقَدْحِ فِینَا یَتَعَلَّمُونَ بَعْضَ عُلُومِنَا الصَّحِیحَهِ فَیَتَوَجَّهُون َ بِهِ عِنْدَ شِیعَتِنَا وَ یَنْتَقِصُونَ بِنَا عِنْدَ نُصَّابِنَا ثُمَّ یُضِیفُونَ إِلَیْهِ أَضْعَافَهُ وَ أَضْعَافَ أَضْعَافِهِ مِنَ الْأَکَاذِیبِ عَلَیْنَا الَّتِی نَحْنُ بِرَاءٌ مِنْهَا فَیَتَقَبَّلُهُ الْمُسْتَسْلِمُ ونَ مِنْ شِیعَتِنَا عَلَى أَنَّهُ مِنْ عُلُومِنَا فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا وَ هُمْ أَضَرُّ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا مِنْ جَیْشِ یَزِیدَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ أَصْحَابِهِ فَإِنَّهُمْ یَسْلُبُونَهُمُ الْأَرْوَاحَ وَ الْأَمْوَالَ وَ هَؤُلَاءِ عُلَمَاءُ السَّوْءِ النَّاصِبُونَ الْمُتَشَبِّهُو نَ بِأَنَّهُمْ لَنَا مُوَالُونَ وَ لِأَعْدَائِنَا مُعَادُونَ وَ یُدْخِلُونَ الشَّکَّ وَ الشُّبْهَهَ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا فَیُضِلُّونَهُم ْ وَ یَمْنَعُونَهُمْ عَنْ قَصْدِ الْحَقِّ الْمُصِیبِ لَا جَرَمَ أَنَّ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ مِنْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَنَّهُ لَا یُرِیدُ إِلَّا صِیَانَهَ دِینِهِ وَ تَعْظِیمَ وَلِیِّهِ لَمْ یَتْرُکْهُ فِی یَدِ هَذَا الْمُتَلَبِّسِ الْکَافِرِ- وَ لَکِنَّهُ یُقَیِّضُ لَهُ مُؤْمِناً یَقِفُ بِهِ عَلَى الصَّوَابِ ثُمَّ یُوَفِّقُهُ اللَّهُ لِلْقَبُولِ مِنْهُ فَیَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ یَجْمَعُ عَلَى مَنْ أَضَلَّهُ لَعْناً فِی الدُّنْیَا وَ عَذَابَ الْآخِرَهِ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَشْرَارُ عُلَمَاءِ أُمَّتِنَا الْمُضِلُّونَ عَنَّا الْقَاطِعُونَ لِلطُّرُقِ إِلَیْنَا الْمُسَمُّونَ أَضْدَادَنَا بِأَسْمَائِنَا الْمُلَقِّبُونَ أَنْدَادَنَا بِأَلْقَابِنَا یُصَلُّونَ عَلَیْهِمْ وَ هُمْ لِلَّعْنِ مُسْتَحِقُّونَ وَ یَلْعَنُونَّا وَ نَحْنُ بِکَرَامَاتِ اللَّهِ مَغْمُورُونَ وَ بِصَلَوَاتِ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ عَلَیْنَا عَنْ صَلَوَاتِهِمْ مُسْتَغْنُون‏ (۲)

و امّا آن کسى از فقهاء امّت ما که نگهبان نفس خود از آز و هوس و حافظ دین ایزد تعالى و تقدّس و مخالف آز و هوا و مطیع أمر حضرت مولى خود بود عوام ما را تقلید از او جایز و روا است و بعض فقهاء ما متّصف باین صفتند نه جمیع، پس هر که از فقهاء ما مرتکب قبایح و فواحش گردند.
چنانچه فسقه فقهاء عامّه نیز مرتکب أعمال فضایح و قبایح شدند باید که قبول قول أمثال این فقهاء ننمایند و آنچه از حدیث و کرامت ما گویند استماع میفرمایند زیرا که آنچه از ما أهل البیت علیهم السّلام شنیدند و متحمّل آن گشتند آن را مختلط بکلام دیگر گردانیدند بواسطه آنکه فسقه از ما متحمّل چیز میگردند و بجهل خود همه آن را تحریف و مبدّل میگردانند و این جماعت بجهت قلّت معرفت خود أکثر أشیاء را بر غیر موضع آن مقرّر میدارند.و جمعى از این فسقه شنیعه از روى تعمّد و دانستگى کذب بر ما بندند و دروغ بیفروغ که ناپسند أهل خردمند است بر ما پسندند و بواسطه جرّ عرض دنیا و تحصیل حطام بى‏انتظام آن از آنچه او را متألّم بأنواع ألم و متواصل بنار مخلّد جهنّم گرداند سعى تمام و اهتمام لا کلام نمایند.و بعضى از این قوم ناصبیانند که قادر بر قدح ما أهل بیت رسول آخر الزّمان نشدند لیکن تعلیم بعض علوم صحیحه ما میگیرند و متوجّه بعض شیعه ما میگردند و آنچه از ما استماع نمودند چیزى از مصنّفات و مخترعات خود بر آن افزایند یا از آن چیزى کم کرده نقل نمایند و چون بنزد دشمنان ما از أهل نصّاب رسند تشنیع ما کنند و آنچه از ما شنیدند اضافه بر آن بلکه أضعاف مضاعفه از دروغهاى بیفروغها که أصلا ما را اطّلاع بر آنها و برى و بیزار از آنهائیم بیان فرمایند و جمعى از شیعیان ما که أمر و حکم ما را مطیع و مستسلم و منقاد و مسلمند گویند که این از علوم أئمّه دین شما و أوصیاى شرع سیّد المرسلین علیهم صلوات اللَّه ربّ الأرض و السّماست و شیعه ما را از آن عقیدت برگردانند و آن فسقه خود گمراهند و شیعیان ما را گمراه گردانند و این طایفه بر ضعفاء شیعه ما در ضرر و آزار رسانیدن زیاده از لشکر یزید بن معاویه بر حضرت حسین ابن على علیه السّلام و أصحاب آن حضرت علیه سلام الملک الغفّارند زیرا که فسّاق سلب أرواح و أعمال از شیعیان اولیاى ایزد متعال مینمایند و علماء نواصب دشمنان اولیاى حضرت کریم واهبند خود را متشبّه به اولیاى ما مینمایند و میگویند که ما موالى شما و موالى اولیاى شما و معاندان أعداى شمائیم و چون کذوب لئام چنین گویند شکّ و شبه در خاطر ضعفاى شیعه ما خطور کند که یحتمل ایشان در آن دعوى صادق باشند و قبول قول آن طایفه وخیم العاقبه نمایند و البتّه این شیعیان را گمراه ساخته منع ایشان از قصد حقّ مصیب و از ثواب و دخول جنّت مأیوس و بى‏نصیب گردانند.
لا جرم آنکه خداى تعالى را داند بر او ظاهر است که عوام این جماعت شیعه را اراده نیست مگر صیانت دین و تعظیم ولىّ او بواسطه ثواب روزواپسین باید که او را در دست آن متلبّس کافر نگذارد و از دست آن ناصبى أبتر برون آرد و چون مؤمن است باید که او را بر طریق صلاح و ثواب نگاه دارد.
بعد از آن حضرت مهیمن منّان آن را ازو رفق بقبول و او را بمأمول موصول گرداند و خیر دنیا و آخرت براى او جمع و الفت نماید و آنکه سبب ضلّت، و گمراهى و وسیله ذلّت و روسیاهى او گردید حضرت ربّ العزّت براى آن کس، جمع لعن دنیا و عذاب آخرت فرماید.
پس آنگاه آن ولىّ اللَّه فرمود که: رسول خداى عالم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود که: زبونترین علماء امّت ما آن طایفه‏اند که مردمان را از ما گمراه کنند و قطع طریق مردم از طرف ما نمایند و أضداد ما را بأسماء ما و أنداد ما را ملقّب به ألقاب ما فرمایند پس ایشان را گمراه سازند.
آن جماعت بلعن سزاوار و بعذاب گرفتارند مع هذا لعن ما مینمایند و حال آنکه ما بکرامات خداى تعالى معمور و بصلوات ربّ العالمین و طلب مغفرت ملائکه مقرّبین سزاوار و احقّ و احرى و الیقیم و از صلوات و تحیّت این جماعت بر ما مستغنى و غیر محتاجیم.
بعد از آن آن حضرت علیه السّلام فرمود که: شخصى بأمیر المؤمنین علىّ علیه السّلام گفت: یا ولىّ اللَّه خیر خلق اللَّه بعد از أئمّه الهدى و مفاتیح الفلاح و مصابیح الدّجى علیهم سلام اللَّه تعالى‏ چه کسانند؟ آن ولىّ ایزد أکبر فرمود علمااند هر گاه بر صلاح و رستگارى و بر فلاح و اطاعت ایزد بارى باشند.
شخصى دیگر از آن امام الجنّ و البشر استعلام و استفهام نمود که شرّ از خلق خداى بیچون بعد از ابلیس و فرعون و نمرود ملعون و جمعى که متّسمین‏بأسماء ایشان و متلقّب بألقاب آن خلقان و آخذ مکان و متأخّر به اماکن آن رؤساى أهل عصیان باشند کدام صفت از أصناف خلقان در روز حساب و میزان خواهند بود؟
آن سرور علیه صلوات الملک الأکبر فرمود که علمااند هر گاه بر صنعت- فساد و الحاد باشند و اظهار أباطیل و کتمان حقّ و برهان و دلیل نمایند زیرا که در حقّ این طایفه مضلّ حضرت عزّ و جلّ میفرماید که: أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ إِلَّا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا الآیه ....

(۱).کشف الغمه / ترجمه و شرح زواره‏اى، ج‏۳، ص: ۴۵۷ والإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏۲، ص: ۴۷۰
(۲).الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏۲، ص: ۴۵۸

۲- قاعده ای که پیش از ظهور امام زمان (عج) رخ می دهد و طی آن مومنین خالص و واقعی از مومنین دروغین و ناخالص و منافق جدا می شوند چیست؟

قا عده امتحان وابتلاء میباشد

على بن محمد، از حسن بن عیسى بن محمد بن على بن جعفر، از پدرش، از جدّش، از على بن جعفر، از برادرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «چون پنجم از فرزند هفتم مفقود و ناپدید شود، پس از خدا بترسید در باب دین‏هاى خویش، که کسى شما را از آنها دور نگرداند. اى پسران من، به درستى که صاحب این امر را چاره نیست از غیبتى طولانى به مرتبه‏اى که از این امر بر گردد آن‏که به آن قایل بوده و اعتقاد داشته. و جز این نیست که این غیبت‏، امتحانى است از خداى عزّوجلّ که خلق خویش را به آن امتحان‏ نموده. اگر پدران شما و اجداد شما دینى را از این دین دوست‏تر مى‏دانستند، هر آینه‏ آن را پیروى مى‏کردند».
تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافى)، ج‏۲، ص: ۱۶۹

۳- آیاظهور حضرت مهدی علیه‌السلام برای تحقق نورالله است یا برای رفاه و عدالت؟

ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام برای اجرای اهداف عالیه الهی است وانچه را قبل از ایشان برای دیگر اهل بیت ع از اوصیای پیامبر ص به واسطه عدم اطاعت مردم قابل اجرا نبوده ،اجرا خواهد شد حتی اگر مردم اکراه داشته یا اطاعت نکنند :
یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون‏ (۱)
على بن محمد، از بعضى از اصحاب ما، از ابن محبوب، از محمد بن فُضیل، از امام موسى کاظم علیه السلام روایت کرده است که گفت: آن حضرت را سؤال کردم از قول خداى عزّوجلّ: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» ، فرمود که: «اراده دارند که ولایت امیر المؤمنین علیه السلام را به دهان خویش فرو نشانند». عرض کردم: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» فرمود: «و خدا تمام کننده امامت است، به جهت فرموده خداى عزّوجلّ: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» ، پس نور، امام است».(۲)
تحقق نورالله همان تحقق تمکن اخرین امام است روی زمین در عصر ظهورورفاه وعدالت از ثمره های ان میباشد

۱-(سوره صف آیه ۸
۲-تحفه الاولیا ء ترجمه اصول کافی ج ۲ ص۴۸۳ باب ۱۰۸

۴- شناخت امام زمان (عج) چه حکمی دارد؟ واجب است

قال رسول اللَّه صلّى‏ اللَّه علیه وآله وسلّم: من‏ مات‏ ولم‏ یعرف إمام زمانه مات میتهً جاهلیّه ...(۳)
«کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»
شناخت امام زمان عج از واجبات عینی است برای مردم مثل نمازخواندن وعدم شناخت امام زمان علیه السلام باعث گمراهی است:

- علی بن إبراهیم عن الحسن بن موسى الخشاب عن عبد الله بن موسى عن عبد الله بن بکیر عن زراره قال سمعت أبا عبد الله ع یقول إن للغلام غیبه قبل أن یقوم قال قلت و لم قال یخاف و أومأ بیده إلى بطنه ثم قال یا زراره و هو المنتظر و هو الذی یشک فی ولادته منهم من یقول مات أبوه بلا خلف و منهم من یقول حمل «۱» و منهم من یقول إنه ولد قبل موت أبیه بسنتین و هو المنتظر غیر أن الله عز و جل یحب أن یمتحن الشیعه فعند ذلک یرتاب المبطلون یا زراره قال قلت جعلت فداک إن أدرکت ذلک الزمان أی شی‏ء أعمل قال یا زراره إذا أدرکت هذا الزمان فادع بهذا الدعاء اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ثم قال یا زراره لا بد من قتل غلام بالمدینه قلت جعلت فداک أ لیس یقتله جیش السفیانی قال لا و لکن یقتله جیش آل بنی فلان «۲» یجی‏ء حتى یدخل المدینه فیأخذ الغلام فیقتله فإذا قتله بغیا و عدوانا و ظلما لا یمهلون فعند ذلک توقع الفرج إن شاء الله.(۴)

على بن ابراهیم، از حسن بن موسى خشّاب، از عبداللَّه بن موسى‏، از عبداللَّه بن بُکیر، از زراره روایت کرده است که گفت: شنیدم از امام جعفر صادق علیه السلام که مى‏فرمود: «به درستى که آن پسر را غیبتى باشد، پیش از آن‏که به امر امامت قیام نماید». زراره مى‏گوید که:عرض کردم: چرا غایب مى‏شود؟ فرمود که: «مى‏ترسد» و به دست خود اشاره به شکمش فرمود (یعنى: مى‏ترسد که شکم او را بشکافند).
بعد از آن، فرمود که: «اى زراره، و اوست که انتظار برده شود، و او همان است که در ولادتش شک خواهد شد. بعضى از ایشان کسانى هستند که مى‏گویند: پدرش مُرد، بى آن‏که فرزندى از او مانده باشد. و بعضى از ایشان کسانى هستند که مى‏گویند که: حمل است (یعنى:در وقت وفات پدر و در شکم مادر است). و از جمله ایشان کسانى هستند که مى‏گویند: دو سال پیش از وفات پدرش، متولّد شده. و اوست که انتظارش مى‏برند، مگر این‏که خداى عزّوجلّ دوست مى‏دارد که شیعیان را بیازماید. پس در آن هنگام تباه‏کاران و کج‏روان، درشکّ افتند. اى زراره، هر گاه آن زمان را دریابى، این دعا را بخوان: اللّهمّ عرِّفنى‏ نفسک‏ فإنّک إن لمْ تُعرِّفنى نفسَک لم أعرِف نبیَّک. اللّهمّ عرِّفنى رسولَک فإنّکَ إن لمْ تُعرِّفنى رسولَک، لم أعرفْ حُجّتک. اللّهمّ عرِّفنى حُجّتَک، فإنّک إن لمْ تُعرِّفنى حُجّتَک، ضللتُ عن دینى، یعنى: بار خدایا، خویش را به من بشناسان. پس به درستى که تو اگر خویش را به من نشناسانى، پیغمبر تو را نشناسم. خداوندا، رسول خود را به من بشناسان، پس به درستى که تو اگر رسول خود را به من نشناسانى، حجّت تو را نشناسم. خداوندا، حجّت خود را به من بشناسان، پس به درستى که تو اگر حجّت خود را به من نشناسانى، از دین خویش گمراه مى‏شوم».
بعد از آن فرمود که: «اى زراره، چاره‏اى نیست از کشته شدن پسرى در مدینه». عرض کردم که: فداى تو گردم، آیا چنان نیست که لشکر سفیانى او را بکشند؟ فرمود: «نه، ولیکن لشکر اولاد بنى فلان او را خواهند کشت. مى‏آیند تا داخل مدینه مى‏شوند، پس آن پسر را مى‏گیرند و به قتل مى‏رسانند، و چون او را از روى بغى و عدوان و ظلم بکشند، خدا ایشان را مهلت ندهد. پس در آن هنگام بُردن اندوه را توقّع داشته باش. ان‏شاءاللَّه».

(۱). یوسف، ۹۰.

(۲). یوسف، ۹۰.

(۳). نفحات الازهار، ج‏۶، ص: ۱۴۸

(۴).تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافى)، ج‏۲، ص: ۱۷۳والکافی (ط - الإسلامیه)، ج‏۱، ص: ۳۳۷

واحد پاسخگویی به سوالات

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر