غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقويم شيعه : سیزدهم ماه رجب:ولادت امیرالمومنین عليه السلام

سیزدهم رجب

1 - ولادت امیرالمومنین عليه السلام:

(ارشاد مفيد: ج 1، ص 5. اعلام الورى: ج 1، ص 306. تهذيب شيخ طوسى: ج 6، ص 19. مصباح كفع می : ج 2، ص 599. بحار الانوار: ج 97، ص 383. مستدرك حاكم: ج 3، ص 180. مناقب خوارز می : ص 12 - 13. اسد الغابة: ج 5، ص 517. مصباح المتهجد: ص 741 - 754. كشف الغمة: ج 1، ص 59. مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 353. زاد المعاد: ص 21)

اولين امام مؤمنين و خليفة الله بلافصل بعد از رسول الله خاتم النبيبن صلّى الله عليه و آله، برادر، پسر عمو، وزير و داماد او سيّد الوصيين امیرالمومنین على بن ابى طالب عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در بيت الله الحرام، داخل كعبه معظمه به دنيا آمد، كه قبل از او و بعد از او مولودى در آنجا بدنيا نيامده و نخواهد آمد.

(حاكم در مستدرك می ‏گويد: اخبار متواتر است در اينكه فاطمه بنت اسد سلام الله عليها حضرت امیرالمومنین على بن ابى طالب عليه السلام را در داخل كعبه به دنيا آورده است: ج 3، ص 483)

- احمد بن عبدالرحيم دهلوى مشهور به شاه ولى الله - پدر عبدالعزيز دهلوى كه كتابةاتحفة الاثنى عشريه را نوشته است - در كتاب «ازالة الخلفاء» می ‏گويد: اخبار متواتر است در اينكه فاطمه بنت اسد سلام الله عليها امیرالمومنین عليه السلام را در داخل كعبه در روز جمعه 13 رجب 30 سال بعد از عام الفيل به دنيا آورده است، و كسى قبل از آن حضرت و بعد از آن حضرت در آن مكان به دنيا نيامده است.

الغدير: ج 6، ص 22. زاد المعاد: ص 21.

- كلمات بزرگان شيعه در اين باب زيادتر از آن است كه در اين مختصر ذكر شود. به جلد 6 الغدير تحت عنوان «ولادة امیرالمومنین عليه السلام فى الكعبه» مراجعه شود.

- مداركى از كتب اهل خلاف كه دلالت دارد ولادت امیرالمومنین عليه السلام در داخل كعبه بوده است:

كتاب الحسين عليه السلام: ج 1، ص 16. مروج الذهب: ج 2، ص 2. تذكرة خواص الامة: ص 7. الفصول المهمة: ص 14. السيرة النبوية: ج 1، ص 150. مطالب السؤل: ص 11. محاضرة الاوائل: ص 120. نزهة المجالس: ج 2ص 204. نور الابصار: ص 76. كفاية المطالب: ص 37)

- اسم شريفش على عليه السلام است. صاحب كتاب الانوار می ‏گويد: على بن ابى طالب عليه السلام در كتاب خدا 300 اسم دارد.

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 319)

- مشهورترين القاب آن حضرت امیرالمومنین است و ابن شهر آشوب بيش از 850 لقب براى آن حضرت ذكر نموده است.

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 321)

................................................

- القاب امیرالمومنین عليه السلام:

مشهورترين كنيه ‏هاى آن حضرت ابوالحسن عليه السلام است. اضافه بر اسامی و القابى كه آن حضرت در كتابهاى مختلف آسمانى به زبانهاى مختلف دارند. ... چه اينكه آن حضرت نزد اهل آسمان معروف به شمساطيل است. در زمين جمحائيل، در لوح قنسوم، در قلم منصوم، در عرش معين، نزد رضوان امين است، نزد حور العين اصب است، در صحف ابراهيم عليه السلام حزبيل است، در عبرانيه بلقياطيس، در سريانيه شروحيل، در تورات ايليا، در زبور اريا، در صحف حجر عين، در قرآن على است.

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 319)

.............................................

- والدين امیرالمومنین عليه السلام:

پدر والامقام آن حضرت، سيّد بطحاء حضرت ابوطالب عليه السلام

(مختصرى از احوال حضرت ابوطالب عليه السلام در 26 رجب ذكر می ‏شود)

و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد هاشم بن عبد مناف، بانوى حرم حضرت ابوطالب عليه السلام ‏است كه انوار امامت و ولايت اولاً از آن خزانه عصمت و حياء و عفت به ظهور آمده و اولين هاشميه‏ اى است كه چنين اختر فروزنده‏ اى آورد.

آن حضرت نه تنها مادر امیرالمومنین عليه السلام بود، بلكه بعد از وفات عبدالمطلب عليه السلام كه شش يا هشت سال از سن مبارك پيامبر صلّى الله عليه و آله گذشته بود و آن حضرت به ابوطالب عليه السلام سپرده شده بود فاطمه بنت اسد سلام الله عليها در حق پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ مادرى می ‏كرد و هميشه او را بر فرزندان خود مقدم می ‏داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده می ‏نمود و پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله آن حضرت را مادر خطاب می ‏كرد.

(منتخب التواريخ: ص 113)

- همچنين بعد از رحلت حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها، پيامبر صلّى الله عليه و آله فاطمه زهرا سلام الله عليها را به فاطمه بنت اسد سلام الله عليها سپردند. ايشان براى آن حضرت مادرى می ‏كرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستى می ‏كرد تا زمانى كه از دنيا رفت.

(تلخيص از رياحين الشريعة: ج 3، ص 3، 4، 5، 6)

- آن حضرت در سال چهارم هجرى در مدينه طيبه از دنيا رفت، و در بقيع مدفون شد. هنگامی كه امیرالمومنین عليه السلام خبر فوت والده ‏اش را به پيامبر صلّى الله عليه و آله دادند آن حضرت فرمودند: «او مادر من بود». بعد عمامه و لباسش را داد كه فاطمه سلام الله عليها را به آنها كفن كنند و خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تكبير بر جنازه گفت و فرمود: «چون چهل صف از ملائكه به جنازه‏ اش نماز خواندند چهل تكبير گفتم». بعد در قبر خوابيد و هنگام دفن او را تلقين فرمود و در باره او دعا كرد.

(منتخب التواريخ: ص 113. اعلام الورى: ج 1، ص 306)

.............................................................

- نور امیرالمومنین عليه السلام در اصلاب پدران:

حديث ولادت امیرالمومنین عليه السلام هم دلالتى بر صلابت ايمان فاطمه بنت اسد سلام الله عليها مادر آن حضرت دارد.

(رياحين الشريعة: ج 3، ص 6 - 7)

نورى كه از عرش پروردگار آمده بود، در انبياء و اوصياء يكى بعد از ديگرى منتقل شده تا به عبدالمطلب عليه السلام ‏رسيد و بعد آن نور دو قسم شد. نورى در پيشانى مبارك عبدالله عليه السلام پدر بزرگوار پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ كه آن نور بعداً به پيشانى آمنه سلام الله عليها و سپس در صورت مبارك خاتم الانبياء صلّى الله عليه و آله‏ منتقل شد. نصف ديگر نور در پيشانى مبارك ابوطالب عليه السلام قرار گرفت.

- خداوند به ابوطالب عليه السلام چند فرزند عطا فرمود: عقيل، طالب، جعفر، فاخته يا امّ هانى، جمانه و على امیرالمومنین عليه السلام . هنگامی كه خداوند على عليه السلام را به ابوطالب و فاطمه بنت اسد سلام الله عليها داد، آن نور در صورت فاطمه بنت اسد سلام الله عليها درخشندگى می ‏كرد.

...........................................

- محل ولادت امیرالمومنین عليه السلام:

مكان ولادت امیرالمومنین عليه السلام اشرف بقاع يعنى حرم است. اشرف اماكن حرم مسجد است، و اشرف بقاع مسجد كوفه است . مولودى جز آن حضرت در آن مكان بدنيا نيامده است، آن هم در سيّد ايام روز جمعه، در ماه حرام و در بيت الحرام !!

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 200)

- امیرالمومنین عليه السلام سه روز چشم مبارك را باز نكرد، تا او را خدمت پيامبر صلّى الله عليه و آله ‏آوردند. آنجا بود كه چشم باز كرد. آن حضرت فرمود: «او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خويش قرار دادم».

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 204 - 205)

سپس آن حضرت را در آغوش كشيد و به منزل ابوطالب عليه السلام آورد.

(كشف الغمّة: ج 1، ص 59)

..........................................

- پيشگوئى از ولادت امیرالمومنین عليه السلام:

جابر بن عبدالله می ‏گويد: راهبى بود به نام «مثرم بن رعيب» كه 190 سال عبادت كرده بود، ولى حاجتى از خدا نخواسته بود. روزى از خداوند خواست يكى از اوليائش را به او بنماياند. خداوند متعال جناب ابوطالب عليه السلام را نزد او فرستاد و بعد از آن كه راهب دانست اين اقا چه كسى است، به آن حضرت بشارت داد كه‏ اى ابوطالب، خداوند به تو پسرى عنايت می ‏فرمايد كه او ولى خداست و اسم شريف او على است. هنگامی كه او را درك كردى سلام مرا به او برسان و به او بگو كه مثرم راهب، اقرار می ‏كند به وحدانيت خدا و به ولايت تو يا امیرالمومنین عليه السلام‏ شهادت می ‏دهد.

- هنگام رفتن جناب ابوطالب عليه السلام خرما و انگور و انار بهشتى ميل فرمودند و به منزل فاطمه آمدند. فاطمه بنت اسد سلام الله عليها بانوى حرم جناب ابوطالب عليه السلام هم خرمائى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله به آن حضرت داده بودند ميل فرمود، و به ابوطالب عليه السلام هم دادند و آن حضرت هم ميل فرمود. پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ فرموده بودند: اين خرما را كسى می ‏خورد كه مقر به توحيد و نبوت من باشد.

بعد از آنكه پدر و مادر آن حضرت، ميوه ‏هاى بهشتى را ميل فرمودند وجود حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب عليه السلام به وجود آمد. هنگامی كه فاطمة بنت اسد سلام الله عليها حامل آن وجود شريف شد، به زيبائى و نورانيتش افزوده شد.

.............................................

- انعقاد نطفه امیرالمومنین عليه السلام:

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 196 - 197. روضة الواعظين: ج 1، ص 79. بحار الانوار: ج 35، ص 11)

هنگامی كه وجود شريف آن حضرت در بطن فاطمه بنت اسد سلام الله عليها قرار گرفت در مكه زلزله شد، و قريش بتها را به كوه ابوقبيس آوردند، ولى زلزله بيشتر شد و بتها به رو افتادند. آنان به ابوطالب عليه السلام پناه بردند، و آن حضرت بالاى كوه آمد و فرمود : «مردم در اين شب اتفاق مهمی افتاده است. خداوند خلقى را آفريده كه اگر از او اطاعت نكنيد و اقرار به ولايت او ننمائيد و شهادت به امامت او ندهيد اين زلزله ساكن نمی ‏شود. پس به اطاعت و ولايت و امامت او اقرار كنيد». سپس در حالى كه اشك می ‏ريخت دستان مبارك را بلند نمود و فرمود: «پروردگار و آقاى من، تو را می ‏خوانم به محمديت پسنديده و علويت بلند مرتبه و به فاطميت درخشنده و نورانى كه بر سرزمين تهامه به رحمت و مهربانى خويش لطف بفرمائى». ديگران آمين گفتند. دعا كه تمام شد زلزله پايان يافت. عربها در زمان جاهليت تا گرفتار می ‏شدند اين دعا را می ‏خواندند و گرفتارى برطرف می ‏شد.

- عفر بن ابى طالب عليه السلام صداى آن حضرت را از داخل شكم مادر شنيد و بيهوش شد. همچنين فاطمه بنت اسد علها السلام به قصد طواف گرد خانه خدا می ‏رفت، ولى ناگهان آن حضرت از داخل شكم دوپاى خود را به شدت فشار می ‏داد و نمی ‏گذاشت مادرش به محلى كه بتها نصب شده‏ اند نزديك شود، و حال آنكه مادرش براى عبادت خانه خدا را طواف می ‏كرد. زمانى ديگر، بتها در مقابل آن فرزند به دنيا نيامده به صورت به زمين می ‏افتادند. شير درنده طائف در برابر ابوطالب عليه السلام تعظيم كرد. هنگا می كه آن حضرت علت را جويا شد شير گفت: شما پدر اسد الله و كمك محمد پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله و مربى شير خدا هستى.

.................................................

- مادر امیرالمومنین عليه السلام در كعبه:

شب جمعه سيزدهم رجب بانوى بزرگوار ابوطالب عليه السلام احساس درد كرد، ولى با قرائت نامی مخصوص آرامش پيدا كرد. هنگامی كه جناب ابوطالب عليه السلام خواست زنانى از قريش را براى كمك فاطمه بنت اسد سلام الله عليها بياورد، از گوشه خانه ندائى رسيد: «اى ابوطالب، صبر كن چرا كه دست نجس نبايد ولى خدا را لمس كند».

صبح هنگام فاطمه بنت اسد سلام الله عليها ندائى شنيد: «اى فاطمه به خانه ما بيا». ابوطالب عليه السلام و پيامبر صلّى الله عليه و آله آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عباس بن عبدالمطلب كه به همراه جماعتى در مسجد نشسته بودند، ديدند كه فاطمه سلام الله عليها وارد مسجد الحرام شد و در مقابل كعبه ايستاد و نگاهى به سوى آسمان نمود و چنين فرمود: «پروردگارا، من به تو و به پيامبران و كتابهائى كه از جانب تو آمده‏ اند ايمان دارم. من كلام جدم ابراهيم خليل را تصديق می ‏كنم و او بوده كه اين خانه را بنا كرده است. تو را قسم می ‏دهم و از تو می ‏خواهم به حق كسى كه اين خانه را بنا كرد، و به حق فرزندى كه در شكم من است و با من سخن می ‏گويد و با گفتارش با من انس می ‏گيرد، و من يقين دارم كه يكى از آيات و نشانه ‏هاى توست، كه اين ولادت را بر من آسان فرمائى».

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 198 - 199. امالى شيخ طوسى: ص 706. بحار الانوار: ج 35، ص 8 - 36. آفتاب كعبه: ص 45)

- ناگهان حاضرين در مسجد الحرام ديدند كه ديوار پشت آن سمتى كه در كعبه است شكافته شد و فاطمه بنت اسد سلام الله عليها داخل شد. هر چه كردند قفل در را باز كنند ممكن نشد، و دانستند كه حكمت خداوند در كار است.

(اعلام الورى: ج 1، ص 306. ارشاد: ج 1، ص 5)

- فاطمه بنت اسد سلام الله عليها می ‏فرمايد: هنگا می كه داخل كعبه شدم ديدم حوا، ساره، آسيه، مادر موسى بن عمران و مريم مادر عيسى آمدند. آنان به من سلام كردند: «السلام عليكِ يا ولية الله» و در مقابلم نشستند.

آنچه در ولادت خاتم الانبياء صلّى الله عليه و آله انجام دادند در ولادت على بن ابى طالب عليه السلام نيز انجام دادند، چه اينكه فاطمه بنت اسد سلام الله عليها در هنگام ولادت پيامبر صلّى الله عليه و آله حضور داشت و به ابوطالب عليه السلام ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب عليه السلام قبلاً به او فرموده بود: «30 سال صبر كن تا خدا مولودى به تو عنايت كند مثل خاتم الانبياء صلّى الله عليه و آله مگر در نبوّت كه وصى و وزير او خواهد شد».

(بحار الانوار: ج 35، ص 6. روضة الواعظين: ج 1، ص 81)

....................................................

- روز ولادت امیرالمومنین عليه السلام:

روز جمعه على بن ابى طالب عليه السلام مانند خورشيد بر روى سنگ سرخ در گوشه راست كعبه طلوع فرمود. همين كه قدم بر زمين نهاد، به سجده افتاد و دستها را به سوى آسمان بلند نمود و فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله، و أن محمداً رسول الله و اشهد ان علياً ولى محمد رسول الله، بمحمد يختم الله النبوة و بى يختم الوصية و انا امیرالمومنین». «شهادت می ‏دهم كه خدائى جز الله نيست و محمّد صلّى الله عليه و آله پيامبر خداوند است و على وصى محمّد رسول الله صلّى الله عليه و آله است. به محمّد نبوّت ختم می ‏شود و به من وصايت كامل و تمام می ‏شود و منم أميرالمؤمنين عليه السلام».

(مناقب: ج 2، ص 198)

سپس فرمود: «جاء الحق و زهق الباطل» «حق آمد و باطل رفت».

در اين هنگام كه وجود سراپا جودش پاى بر اين عرصه خاكى نهاده بود، بتهائى كه در كعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها نورانى شد. شيطان فرياد برآورد: «واى بر بتها و بت پرستان از اين فرزند» !

............................................

- سخنان امیرالمومنین عليه السلام پس از ولادت:

آنگاه سلام بر زنان بهشتى نمود و حال آنان را پرسيد. بانوان بهشتى او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تكلّم فرمودند. هنگامی كه حضرت حوا سلام الله عليها او را در آغوش گرفت، آن حضرت فرمود: «سلام بر تو اى مادر، حوا» ! حوا سلام الله عليها پاسخ داد: سلام بر تو پسرم ! على بن ابى طالب عليه السلام از حال حضرت آدم پرسيد. حوا سلام الله عليها پاسخ داد: غرق در نعمتهاى خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. در اين هنگام كه آن حضرت داخل كعبه بود ابوطالب عليه السلام در كوچه و بازار صدا می ‏زد: بشارت باد شما را كه ولى خدا ظاهر شده است، همان كسى كه وصايت به او تمام و كامل می ‏شود.

(روضة الواعظين: ج 1، ص 79. مناقب: ج 2، ص 198. بحار الانوار: ج 35، ص 13)

بعد از رفتن زنان بهشتى، پيامبران الهى حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت موسى عليهم السلام آمدند . امیرالمومنین عليه السلام با ديدن آنان حركتى نمود و تبسّم فرمود و آن بزرگواران بر حضرتش سلام كردند: «سلام بر تو اى ولى خدا و خليفه پيامبر خدا».

حضرت در جواب فرمود: «عليكم السلام و رحمة الله و بركاته». و جداگانه بر هر يك سلام نمودند. آن بزرگواران يكى بعد از ديگرى او را در آغوش گرفتند و بوسيدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملائكه آمدند و او را به آسمانها بردند، و باز آوردند و بردند و هر بار كلماتى مخصوص در فضائل و مناقب حضرت می ‏فرمودند.

(على عليه السلام وليد الكعبة: ص 32)

فاطمه بنت اسد سلام الله عليها می ‏فرمايد: بار دوم در حالتى آن حضرت را آوردند كه او را در حرير سفيد بهشتى پيچيده بودند و به من گفتند: «او را از چشم بينندگان حفظ كن كه ولى رب العالمين است. بدانكه وارد بهشت نمی ‏شود مگر كسى كه ولايت او را بپذيرد و امامت و ولايت او را تصديق كند. خوشا به حال آن كه تابع اوست و واى بر كسى كه از او رويگردان شود. مثَل او چون كشتى نوح است. هر كه به آن پيوست نجات می ‏يابد و هر كه از آن باز ماند غرق می ‏شود و سقوط می ‏كند». سپس در گوش او مطلبى گفتند كه من نفهميدم. بعد او را بوسيدند و برخاستند و بيرون رفتند و من ندانستم از كجا خارج شدند.

(على عليه السلام وليد الكعبة: ص 32)

.........................................

- سه روز در كعبه :

فاطمه بنت اسد سلام الله عليها بعد از سه روز كه مهمان الهى بود فرزند مبارك و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از كعبه شد كه هاتفى غيبى چنين ندا داد: «اى فاطمه، نام اين مولود را على بگذار، چرا كه من خداى على اعلى هستم. من نام او را از نام خود گرفته‏ ام، و او را ادب آموخته ‏ام و امر خود را به او سپرده ‏ام، و او را بر غوامض علم خود آگاهى داده ‏ام. او در خانه من بدنيا آمده است. او اول كسى است كه بر فراز خانه من اذان می ‏گويد، و بتها را می ‏شكند، و آنها را از بالاى كعبه به صورت می ‏اندازد. خوشا بحال كسى كه او را دوست می ‏دارد و از او اطاعت می ‏كند و او را يارى می ‏نمايد. واى بر كسى كه بغض او را دارد و از او سرپيچى می ‏كند و او را خوار می ‏نمايد و حق او را انكار می ‏نمايد».

(بحار الانوار: ج 35، ص 9 - 37)

در اين سه روز در هر محفلى سخن از ولادت اين مولود مبارك و استثنائى بود، بخصوص باز نشدن قفل در كعبه، شكافته شدن ديوار كعبه در روز و ديدن آن توسّط كفار، اين مطلب را به صورت يك مسأله عمومی در آورده بود.

.............................................

- طلوع نور على عليه السلام در آغوش پيامبر صلّى الله عليه و آله :

صبح روز چهارم در مقابل ديدگان به انتظار نشسته، ناگهان ديوار كعبه از مكان قبلى شكاف برداشت به حدى كه فاطمه بنت اسد عليه السلام با فرزند عزيزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه می ‏كردند و قبل از سؤال كسى،فاطمه بنت اسد سلام الله عليها از بعضى وقايع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهاى بهشتى و اينكه نام اين حضرت به نداى آسمانى على عليه السلام است.

ابوطالب عليه السلام و پيامبر صلّى الله عليه و آله پيش آمدند، و فاطمه بنت اسد سلام الله عليها با مولود پيش آمد. حضرت مولى الموالى على عليه السلام فرمودند: «السلام عليك يا اَبَه و رحمة الله و بركاته». ابوطالب عليه السلام فرمود: «و عليك السلام يا بُنَىّ و رحمة الله و بركاته»، و آن حضرت را در آغوش گرفت.

(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 198)

امیرالمومنین عليه السلام چشمان مبارك به صورت پيامبر صلّى الله عليه و آله باز كرد و تبسّم فرمود و خود را حركتى داد و فرمود: «السلام عليك و رحمة الله و بركاته، مرا در آغوش بگير».

پيامبر صلّى الله عليه و آله پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت، و بوسيد و دست در دست او گذاشت. آنگاه امیرالمومنین عليه السلام دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به يگانگى خداوند عزّوجل و نبوّت پيامبر صلّى الله عليه و آله شهادت داد.

(بحار الانوار: ج 35، ص 22. مناقب: ج 2، ص 198)

سپس از پيامبر صلّى الله عليه و آله براى قرائت كتب آسمانى اجازه خواست. بعد از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آلهّ ا‏جازه فرمود، سينه را صاف كرد و آنچه در صحف حضرت آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام بود قرائت فرمود. سپس شروع به قرائت قرآن نمود كه هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره مباركه مؤمنون را آغاز كرد: «قد افلح المؤمنون. ...». سپس در حالتى كه آن حضرت در آغوش رسول الله صلّى الله عليه و آله بود به خانه ابوطالب عليه السلام باز گشتند.

(بحار الانوار: ج 35، ص 18. مناقب: ج 2، ص 172. كشف الغمّة: ج 1، ص 59)

فاطمه بنت اسد سلام الله عليها می ‏فرمايد: هنگامی كه از كعبه خارج شدم و فرزند را نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ گذاشتم، آن حضرت با زبان مبارك دهان على عليه السلام را باز كرد و او را با آب دهان مبارك تحنيك كرد و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن حضرت گفت و فرمود: «اين مولودى است كه بر فطرت بدنيا آمده است».

(مناقب: ج 2، ص 199)

در روز سوم ولادت حضرت يا روز سوم خروج از كعبه و در بعضى اقوال دهم ذى الحجه، حضرت ابوطالب عليه السلام وليمه مفصّلى داد و فرمود: «بيائيد براى وليمه على بن ابى طالب و قبلاً هفت بار كعبه را طواف كنيد و بعد بر فرزندم على عليه السلام سلام كنيد».

(مناقب: ج 2، ص 199)

...............................................

- كودكى على عليه السلام با پيامبر صلّى الله عليه و آله:

امیرالمومنین عليه السلام درباره دوران كودكى خود و همراه بودن با پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ چنين می ‏فرمايند: به هنگام كودكى‏ پيامبر صلّى الله عليه و آله مرا به دامان می ‏گرفت، به سينه خود می ‏چسباند. غذا را می ‏جويد و به دهانم می ‏گذارد و از بوى خوش خويش به مشام جانم می ‏بويانيد. او در گفتارم دروغ و در كردارم اشتباه و نادانى نيافت. خداوند پيامبر صلّى الله عليه و آله را از هنگام شير خوارگى با بزرگترين فرشتگان همراه كرد، تا شبانه روز او را در راه بزرگواريها و نيكيهاى جهان رهنمون باشد. من نيز از پيامبر صلّى الله عليه و آله پيروى می ‏كردم، چنانكه كودك شيرخوارى از مادر فرمان می ‏برد و از كردارهاى او پيروى می ‏كند. هر سال به كوه حرا می ‏رفت، و در اين هنگام هيچ كس جز من او را نمی ‏ديد.

(قسمتهاى آخر خطبه 234 نهج البلاغه فيض الاسلام: ص 802)

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر