غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شنبه, 30 دی 1396 13:15

غدير در سيره حضرت فاطمه / در جواب زنان مهاجر و انصار

غدير در سيره حضرت فاطمه / در جواب زنان مهاجر و انصار

قال سويد بن غفلة لما مرضت فاطمة ع المرضة التي توفيت فيها اجتمع إليها نساء المهاجرين و الأنصار يعدنها فقلن لها كيف أصبحت من علتك يا ابنة رسول الله فحمدت الله و صلت على أبيها ص ثم قالت أصبحت و الله عائفة لدنياكن قالية لرجالكن لفظتهم بعد أن عجمتهم و شنأتهم بعد أن سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد و قرع الصفاة و صدع القناة و خطل الآراء و زلل الأهواء و بئس ما قدمت لهم أنفسهم أن سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون لا جرم لقد قلدتهم ربقتها و حملتهم أوقتها و شننت عليهم غارها فجدعا و عقرا و بعدا للقوم الظالمين ويحهم أنى زعزعوها عن رواسي الرسالة و قواعد النبوة و الدلالة و مهبط الروح الأمين و الطبين بأمور الدنيا و الدين ألا ذلك هو الخسران المبين و ما الذي نقموا من أبي الحسن نقموا منه و الله نكير سيفه و قلة مبالاته بحتفه و شدة وطأته و نكال وقعته و تنمره في ذات الله و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة و زالوا عن قبول الحجة الواضحة لردهم إليها و حملهم عليها و لسار بهم سيرا سجحا لا يكلم خشاشه و لا يكل سائره و لا يمل راكبه و لأوردهم منهلا نميرا صافيا رويا تطفح ضفتاه و لا يترنق جانباه و لأصدرهم بطانا و نصح لهم‏سرا و إعلانا و لم يكن يحلى من الغنى بطائل و لا يحظى من الدنيا بنائل غير ري الناهل و شبعة الكل و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الكاذب و لو أن أهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الأرض و لكن كذبوا فأخذناهم بما كانوا يكسبون و الذين ظلموا من هؤلاء سيصيبهم سيئات ما كسبوا و ما هم بمعجزين ألا هلم فاستمع و ما عشت أراك الدهر عجبا و إن تعجب فعجب قولهم ليت شعري إلى أي سناد استندوا و على أي عماد اعتمدوا و بأية عروة تمسكوا و على أية ذرية أقدموا و احتنكوا لبئس المولى و لبئس العشير و بئس للظالمين بدلا استبدلوا و الله الذنابى بالقوادم و العجز بالكاهل فرغما لمعاطس قوم يحسبون أنهم يحسنون صنعا ألا إنهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون ويحهم أ فمن يهدي إلى الحق أحق أن يتبع أمن لا يهدي إلا أن يهدى فما لكم كيف تحكمون أما لعمري لقد لقحت فنظرة ريثما تنتج ثم احتلبوا مل‏ء القعب دما عبيطا و ذعافا مبيدا هنالك يخسر المبطلون و يعرف التالون غب ما أسس الأولون ثم طيبوا عن دنياكم أنفسا و اطمئنوا للفتنة جأشا و أبشروا بسيف صارم و سطوة معتد غاشم و بهرج شامل و استبداد من الظالمين يدع فيئكم زهيدا و جمعكم حصيدا فيا حسرة لكم و أنى بكم و قد عميت عليكم أ نلزمكموها و أنتم لها كارهون قال سويد بن غفلة فأعادت النساء قولها ع على رجالهن فجاء إليها قوم من وجوه المهاجرين و الأنصار معتذرين و قالوا يا سيدة النساء لو كان أبو الحسن ذكر لنا هذا الأمر من قبل أن نبرم العهد و نحكم العقد لما عدلنا عنه إلى غيره فقالت ع إليكم عني فلا عذر بعد تعذيركم و لا أمر بعد تقصيركم.‏

 

از سويد بن غفله روايت شده است:چون فاطمه عليها السلام بيمار شد به آن بيمارى كه موجب رحلت آن حضرت گرديد به هنگام شدت يافتن بيماريش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عيادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام كرده گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بيماريت چگونه است و با آن چه مى‏كنى؟ آن حضرت ستايش خداوند سبحان كرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت:حالم به گونه‏اى است كه از دنياى شما بسى بيزار و مردانتان را دشمن مى‏دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه كردند، بسى ناخشنودم و آنان را به كنارى نهادم. چرا كه چون‏تيغ زنگار خورده نابرا و چون نيزه از قد دو نيم شده، و صاحبان انديشه‏هاى تيره و نارسايند.چه بد ذخيره‏اى از پيش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خريدند و در آتش و نيران پاينده‏اند.از سر ناچارى ريسمان امور و وظايف را به گردن آنان انداخته، سنگينى و مسئوليت كار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت كشى را بر آنها بار كردم. نفرين ابد بر اين مكاران، دور باشند از رحمت حق اين ستمكاران، واى بر آنان! از چه رو تمركز حق را در مركز خود سبب نگشتند؟ و از اين راه خلافت را از پايه‏هاى نبوت دور داشتند و از سرايى كه محل نزول جبرئيل بود، به ديگر سرا بردند و از يد قدرت كاردانان دين و دنيا خارج ساختند! به هوش! كه زيانى بس بزرگ است! چه چيزى سبب گرديد تا از على عليه السلام عيبجويى كنند؟عيب او گفتند؛ زيرا شمشيرش، خويش و بيگانه، شجاع و ترسو نمى‏شناخت. دريافتند كه او به مرگ توجهى ندارد. ديدند كه او چگونه بر آنها مى‏تازد و آنان را به وادى فنا مى‏افكند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق ديگران باقى مى‏گذارد. به كتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند اگر از طريق آشكار و نمايان حق منحرف شده از قبول دلايل و حجتهاى روشن و مبين، امتناع مى‏نمودند، آنان را به راه مستقيم، هادى و رهنمون مى‏شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگيرى مى‏نمود. 

به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مى‏فشردند و تدبير كار را آنچنان كه پيامبر بدو سپرده بود، تحويل او مى‏دادند على آن را به سهولت راه مى‏برد و اين شتر را به سلامت به مقصد مى‏رساند، آن گونه كه حركت اين شتر رنج آور نمى‏شد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسيع هدايت مى‏كرد كه آب از اطرافش سرازير مى‏شد و هرگز رنگ كدورت به خود نمى‏گرفت. او آنان را از اين آبشخور سيراب به در مى‏آورد.
على خير و نيكى را در نهان و آشكار براى آنان خوش مى‏دارد. او اگر بر مسند مى‏نشست هرگز بهره‏اى فراوان از بيت المال را به خود اختصاص نمى‏داد و از فزونى و ثروت دنيا جز به مقدار نياز برداشت نمى‏كرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نمايد. (در آن هنگام) مرد پارسا، از تشنه حطام دنيا باز شناخته مى‏شد و راستگو از دروغگو متمايز مى‏گشت، در اين صورت ابواب بركات آسمانى و زمين بر آنان گشوده‏ مى‏شد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و كردارشان مؤاخذه خواهد كرد. زيرا اگر ساكنان قريه‏اى ايمان آورده خدا ترسى پيشه مى‏ساختند بركات زمين و آسمان را بر آنان فرو مى‏ريختيم. اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه كه به دست آورده بودند، گرفتار آورديم «و كسانى از اينان كه ستم روا داشتند نتيجه سوء كردارشان را به زودى خواهند يافت.آنان هرگز بر ما چيرگى نخواهند يافت».
بياييد! و بشنويد! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازيچه‏ها يكى از پس ديگرى آشكار مى‏سازد.
اى كاش مى‏دانستم به چه پناهگاهى تكيه داده‏اند؟ و كدامين ستون را پشتيبان گرفته‏اند؟ و به كدامين ريسمان تمسك جسته‏اند؟ و بر چه خاندانى پيشقدم شده، استيلا جسته‏اند؟شگفتا! كه بد سرپرستى انتخاب كرده و بد دوستانى برگزيده‏اند. و ستمكاران [كه به جاى خداوند شيطان را اطاعت نمودند] چه بد مبادله كردند. اينان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دم را قرار داده‏اند، سر واگذارده دم اختيار نمودند.به خاك مذلت ساييده باد بينى قومى كه «خيال كردند با اين اعمال كار خوبى را انجام داده‏اند. بدانيد كه آنان فاسدند، ولى خود نمى‏دانند».واى بر آنان! «آيا آن كس كه مردم را به راه راست فرا مى‏خواند، سزاوار پيروى است يا آنكه خود راه نمى‏داند؟ واى بر شما! چه بد داورى مى‏كنيد».
اما به جان خود سوگند كه نطفه اين بسته شده است. [و شتر اين فتنه آبستن شده به همين زودى خواهد زاييد] انتظار كشيد تا اين فساد در پيكر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از اين خون و زهرى كه زود هلاك‏كننده است، بدوشيد. «در اينجاست كه پويندگان راه باطل زيان بينند» و مسلمانانى كه در پى خواهند آمد، در مى‏يابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه‏ها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشيرهاى كشيده و برا، و حمله جائر و متجاسر ستمكار، و درهم شدن امور همگان و خود رأيى ستمگران! غنايم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشيرهايشان دور خواهند كرد. و شما جز ميوه حسرت برداشت نخواهيد نمود. كارتان به كجا خواهد انجاميد؟در حالى كه «حقايق امور بر شما مخفى گرديده است. آيا شما را به كارى وادارم كه از آن‏كراهت داريد؟».زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه عليها السلام را پيش مردان خود بازگو و تكرار كردند. متعاقب آن، گروهى از بزرگان و رؤساى مهاجرين و انصار در حالى كه اعتذار مى‏جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا عليها السلام آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم! اگر ابو الحسن (على عليه السلام) براى ما حقايق را عنوان مى‏كرد قبل از آنكه ما با ديگرى (ابو بكر) عهد وثيق و پيمان استوار و محكم بسته باشيم، هرگز از او روى بر نتافته به ديگرى ميل نمى‏كرديم.حضرت فاطمه عليها السلام فرمود:من مسئوليت بازگويى حقايق را داشتم (نصيحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام كردم. عذر شما، عذر مقبول و پسنديده‏اى نيست و تقصير و كوتاهى شما مسلم و هيچ بهانه و توجيهى بعد از آن متصور نيست.

زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص: 579

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر