غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقويم شيعه : بیست و چهارم ماه ذي الحجه:روز مباهله_روز خاتم بخشى_نزول سوره هل اتى

بیست و چهارم ذى الحجة

1 - روز مباهله:

اين روز از يك سو روز مباهله اهل بيت عليهم السلام با نصارى نجران است و از سوى ديگر نزول آيه تطهير در شأن اهل بيت عليهم السلام در اين روز بوده است.

(مسار الشيعة: ص 22 - 23. العدد القوية: ص 307 - 308. مصباح كفع می : ج 2، ص 601. بحار الانوار: ج 97، ص 168، 384. فيض العلام: ص 127 - 129. زاد المعاد: ص 287)

هنگا می كه اين آيه نازل شد پيامبر صلّى الله عليه و آله على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلى» «بار الها اينان اهل من هستند».

(تاريخ الخلفاء، ص 169)

...............................

- نامه پيامبر صلّى الله عليه و آله به نصاراى نجران:

در سال دهم هجرى پيامبر صلّى الله عليه و آله نامه‏اى به نصاراى نجران فرستادند، به اين مضمون كه خداوند يكتا را عبادت كنند و مسلمان شوند، يا به مسلمين جزيه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ باشند.

بنى نجران در كليساى بزرگ خود به مشورت پرداختند، عده‏ اى مانند سيّد كه از بزرگان قوم بود و عاقب كه اسقف نجران بود مخالفت خود را با تسليم در برابر خواسته پيامبر صلّى الله عليه و آله اعلام كردند. در مقابل عده ‏اى مانند ابوحارثه اسقف اعظم نجران كه 120 سال عمر داشت و در باطن مسلمان بود با امر پيامبر صلّى الله عليه و آله موافق بودند. بعد از دو روز مشورت قرار شد كتاب «جامعه» را كه صفات پيامبر بعد از حضرت عيسى عليه السلام را ذكر كرده بود، و صحيفه حضرت شئت عليه السلام را بخوانند. در حضور جمع مسيحيان و فرستادگان پيامبر صلّى الله عليه و آله فصل هاى جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصميم گرفتند هفتاد نفر از جمله سيّد و عاقب و ابوحارثه را براى تحقيق به مدينه بفرستند.

................................

- نجرانيان در مدينه:

آنان به مدينه آمدند و خدمت پيامبر صلّى الله عليه و آله شرفياب شدند. هرچه آن حضرت دليل و برهان آورد آنان قبول نكردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد:

«فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبينَ»

(سوره آل عمران، آيه 61)

«اگر كسى با تو مجادله كند بعد از علمی كه نزد تو آمده، بگو بيايد تا فرا خوانيم پسران خود و زنهاى خود و كسى كه به منزله جان ماست. آنگاه نفرين كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».

لذا قرار بر مباهله شد و سيّد و عاقب به محل ارروى خود در خارج مدينه رفتند. آنان با يكديگر مشورت كردند و بعضى از علماى آنها گفتند: «اگر فردا محمّد با اصحاب و جمعى كثير براى مباهله حاضر شود اين روش پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهيد. ولى اگر خواص اهل بيت خود را آورد اين كار انبياء است».

...............................

- مراسم مباهله:

روز ديگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پيامبر صلّى الله عليه و آله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و از حجره بيرون آمد. امام حسن و امام حسين عليهماالسلام را پيش رو روانه فرمود و حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا سلام الله عليها از پشت سر آمدند، تا بين دو درختى كه قبلاً تعيين شده بود رسيدند. قبلاً به دستور حضرت زير آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سايه بان عباى سياهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدينه هم آمدند، بنى نجران هم با فرزندان خود آمدند. پيامبر صلّى الله عليه و آله كسى را نزد سيّد و عاقب فرستاد كه ما آماده‏ ايم.

اسقف با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مباهله می كنيد ؟ پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمود: «با بهترين اهل زمين و نيكوترين جهانيان نزد خداوند متعال زيرا كه از طرف خداوند متعال امر شده ‏ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به آل عبا عليهم السلام فرمودند.

سيّد و عاقب و اسقف همين كه چشمشان به پيامبر صلّى الله عليه و آله و آل عبا عليهم السلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. ابوحارث كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست سيّد و عاقب را گرفته پس كشيد و آنها را نصيحت كرد و از عواقب اين مباهله مطلع كرد و گفت: صفات او و اهل بيت او را در كتابها خوانده‏ ايد. اين محمّد همان پيامبر است، مگر نمی بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه‏ هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوه ها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمی ماند. برويم و با او صلح كنيم.

.............................

- پرهيز نجرانيان از مباهله:

او را فرستادند و ابوحارث مسلمان شد و عرض كرد: مردم نجران پشيمان شده‏ اند. حضرت فرمود: اسلام بياورند. گفت: قبول نمی كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند جزيه را قبول كنند.

پيامبر صلّى الله عليه و آله به أميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: «شرائط ذمّه و مقدار آن را به آنها بگوئيد». بعد از معيّن نمودن جزيه و شرائط آن، أميرالمؤمنين عليه السلام آنها را نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله آوردند، و پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمودند: «اگر با من و اين جماعت اهل بيت من مباهله می نموديد، به صورت ميمون و خوك می شديد و اين وادى بر شما آتش می شد و يك سال نمی گذشت كه تمامی نصارى نابود می شدند».

(تفسير برهان: ج 1، ص 287 - 288. قلائد النحور: ج ذى الحجة، ص 427، 438، 441)

2 - روز خاتم بخشى:

در اين روز أميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلّى الله عليه و آله انگشتر خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه

«إنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»

(سوره مائده: آيه 55)

در شأن آن حضرت نازل شد.

(قلائد النحور: ج ذى الحجه، ص 426. اكابر اهل سنّت اتّفاق دارند كه آيه «انما وليكم الله. ..» در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است. مانند فخر رازى، محمّد صدر عالم، ابن مردويه، خطيب بغدادى، ابن عساكرمحمّد بن اسماعيل الامير، ابن مغازلى، ابوالليث سمرقندى، سبط ابن جوزى، شهاب الدين احمد، ابن صباغ ، ابونعيم، ملاعلى قوشجى، سمعانى، واقدى، بيهقى، نسائى، خوارز می ، طبرى، كلبى، حموينى و. ..)

از أميرالمؤمنين عليه السلام معناى اين آيه شريفه را سؤال كردند كه میفرمايد:

«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»

(سوره نحل: آيه 83)

«نعمت خداوند را می شناسند و سپس آن را انكار می كنند». حضرت فرمودند: هنگا می كه آيه مباركه «انما وليكم الله. ..» نازل شدعده‏ اى از اصحاب پيامبر صلّى الله عليه و آله در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: در باره اين آيه چه می گوئيد ؟ بعضى گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم

براى ما ذلّت است‏ زيرا على بن ابى طالب عليه السلام بر ما مسلّط می شود. عده ‏اى از منافقين گفتند: ما می دانيم كه محمّد در آنچه می گويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولى از على در آنچه امر می كند اطاعت نمی كنيم.

حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...»، يعنى: ولايت على بن ابى طالب عليه السلام را می شناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را می شناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند.

(تفسير برهان: ج 1، ص 479)

بعضى از مخالفين گفته ‏اند: براى كسى اتّفاق نيفتاده كه در يك زمان جمع بين دو عبادت مالى و بدنى بنمايد مگر براى على بن ابى طالب عليه السلام، و براى احدى نيامده از فضائل مثل آنچه براى على عليه السلام آمده است.

3 - نزول سوره هل اتى:

در اين روز سوره «هل اتى» در شأن امیرالمومنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده است.

(زاد المعاد: ص 301 )

اين مهم بعد از سه روز روزه آنان و اعطاى افطارشان به مسكين و يتيم و اسير بود كه آن طعام بهشتى نازل شد. بنابر نقلى روز 25 ذى الحجة سوره مباركه نازل شد.

(توضيح المقاصد: ص 32. مسار الشيعة: ص 23. مصباح المتهجد: ص 712. العدد القوية: ص 315. مصباح كفع می : ج 2، ص 601. فيض العلام: ص 128)

امام صادق عليه السلام فرمود: آن كاسه‏ اى كه طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران ميل كردند نزد ماست و حضرت صاحب الامر عليه السلام آن را ظاهر خواهد كرد، و طعام بهشتى از آن تناول خواهند فرمود.

(زاد المعاد: ص 301)

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر