غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقويم شيعه : یکم ماه رمضان:ولايت عهدى امام رضا , مرگ مروان بن حکم , جنگ تبوك

یکم ماه رمضان

- در شب اول ماه مبارك رمضان غسل و زيارت امام حسين عليه السلام وارد شده است.
(مسار الشيعة: ص 4 - 5)

1 - ولايتعهدى امام رضا عليه السلام:

در 7 رجب سال 200 مأمون عباسى نامه‏ اى به امام رضا عليه السلام نوشت، و آن بزرگوار را براى ولايت عهدى خويش به مرو فرا خواند.


(قلائد النحور: ج رجب، ص 63)
در روز اول ماه رمضان سال 201 ه ق مردم با حضرت رضا عليه السلام به ولايتعهدى بيعت كردند
(فيض العلام: ص 24. بحار الانوار: ج 49، ص 11، 221، 303) ،
و بعضى ششم اين ماه نقل كرده ‏اند.

2 - مرگ مروان بن حکم:

در اين روز در سال 65 ه ق مروان بن حكم در سن 81 سالگى در دمشق به دركات جحيم شتافت، و مدت خلافت او 9 ماه بود.
(تتمة المنتهى: ص 83. بحار الانوار: ج 45، ص 385)
- مروان پسر حكم بن ابى العاص بود و به «وزغ بن وزغ» ملقب گرديده بود. او و پدرش مورد لعن پيامبر صلّى الله عليه و آله‏ واقع شدندحتى عايشه به مروان گفت: شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلّى الله عليه و آله پدرت را لعن كرد در حاليكه تو در صلب او بودى.
- مروان در عداوت با خدا و پيامبر صلّى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام خصوصاً امیرالمومنین عليه ‏السلام از زمان عثمان تا آخر ايام خود بسيار كوشيد. بعد از آنكه عثمان او و پدرش حكم را از طائف بر خلاف امر پيامبر صلّى الله عليه و آله به مدينه باز گردانيد ، خمس افريقيه را به مروان داد و فدك را هم به او واگذار كرد و او را وزير و كاتب خود قرار داد.
- او در ايام خلافت عثمان فتنه‏ ها بپا كرد. در جنگ جمل تيرى زد و طلحه را كشت و بعد از فتح هنگامى كه اسير شد حسنين عليهماالسلام را شفيع قرار داد و امیرالمومنین عليه السلام او را رها كرد. به حضرت عرض كردند: از او بيعت بگير. فرمود: همانا دست او دست يهودى است، چه اينكه يهود به مكر و حيله معروفند.
- بعد از آن كه مروان به معاويه پيوست هر گاه حكومت شهرى به او داده مى ‏شد، در ترويج سب امیرالمومنین عليه ‏السلام مُجد و مصّر بود. او در مدينه هر جمعه بر منبر پيامبر صلّى الله عليه و آله بالا مى ‏رفت و در حضور مهاجرين و انصار امیرالمومنین عليه السلام را سب مى ‏كرد. مروان بعد از هلاك شدن يزيد به جاى وى نشست، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت كرد. همسر يزيد زهرى در غذاى او ريخت كه لال شد و آخر الامر متكا بر دهان او گذاشت، و با كنيزان روى آن نشستند تا اينكه در اول ماه رمضان به درك واصل شد.
(شفاء الصدور: ج 1، ص 323. تتمة المنتهى: ص 78 - 84)

3- جنگ تبوك:

در اول ماه رمضان سال 9 ه ق جنگ تبوك به وقوع پيوست.
(وقايع المشهور: ص 158)
اين جنگ را فاضحه نيز مى ‏گويند، زيرا منافقين مدينه و كسانى كه قصد كشتن پيامبر صلّى الله عليه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.
به لشكرى كه در اين جنگ شركت كردند «جيش العسرة» مى ‏گويند، زيرا در سختى و زحمت فراوان، با اينكه ايام جمع آورى محصول بود به جنگ رفتند. حركت لشكر در ماه رجب بود كه 30 هزار نفر سواره بودند. پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمودند: «كفش فراوان با خود بياوريد»، و در مسير هر دو نفر به يك خرما سد جوع مى ‏كردند و آب هم كمياب بود. در اين جنگ عده ‏اى از زنها نيز همراه حضرت حركت كردند.
- از سوى ديگر 82 نفر از منافقين مدينه با عذر تراشى به جنگ نرفتند و در مدينه ماندند تا در غياب آن حضرت خانه‏ ی آن حضرت را غارت كنند و خانواده ايشان را از مدينه بيرون نمايند. پيامبر صلّى الله عليه و آله امیرالمومنین عليه السلام را به جاى خود در مدينه خليفه قرار داد و منافقين كلماتى گفتند كه خاطر مبارك امیرالمومنین عليه السلام را آزردند. پيامبر صلّى الله عليه و آله به آن حضرت فرمود: «أما ترضى أن تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا أنه لا نبى بعدى. ..» ؟
در بازگشت از تبوك چهل نفر از منافقين كه همراه حضرت بودند تصميم گرفتند وقتى شتر حضرت بالاى گردنه مى ‏رسد كدوها را پر از ريگ نمايند و به زير دست و پاى شتر حضرت رها كنند تا شتر رم كند و پيامبر صلّى الله عليه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجراى اين توطئه شتر حضرت قدم از قدم بر نداشت و مكر منافقين شكست خورد و خداوند وجود مقدس پيامبر صلّى الله عليه و آله را حفظ كرد.
(منتخب التواريخ: ص 61. منتهى الامال: ج 1، ص 91 - 93)
- از سوى ديگر منافقينى كه در مدينه مانده بودند قصد جان امیرالمومنین عليه السلام را نمودند و حفره‏اى طولانى در مسير راه مدينه حفر كردند و روى آن را با حصير پوشاندند تا هنگامى كه امیرالمومنین عليه السلام به استقبال پيامبر صلّى الله عليه و آله مى ‏آيد هنگام مراجعت ميان آن حفره بيفتد و آنان بر سرش بريزند و او را به قتل برسانند. ولى هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روى حصير و گودال عبور ننمود و بار ديگر حيله منافقين باطل گرديد.
(منتخب التواريخ: ص 60)
در تبوك جنگى صورت نگرفت و آن حضرت با لشكر به مدينه باز گشتند.
(منتهى الامال: ج 1، ص 91)
وقوع اين جنگ در ماه رجب هم نقل شده است.
(بحار الانوار: ج 21، ص 245. المرسوعة الكبرى فى غزوات النبى الاعظم صلّى الله عليه و آله و سلّم: ج 5، ص 334 - 335)

4- وفات حضرت نفيسه سلام الله عليها:

در اين روز در سال 208 ه ق زاهده عابده حضرت نفيسه خاتون سلام الله عليها دختر حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در مصر وفات كرد.
(زندگانى سيده نفيسه سلام الله عليها: ص 43 - 45)
شوهر آن حضرت اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق عليه السلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنى هاشم عليه السلام است.
(وقايع المشهور: ص 187)
- حضرت نفيسه سلام الله عليها براى خود قبرى كنده بود و پيوسته در آن قبر نماز مى ‏خواند و ختم قرآن مى ‏نمود.
آن حضرت در اول ماه رجب بيمار شد، و نامه ‏اى به شوهرش كه در مدينه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر كرد.
در شب اول ماه رمضان بيمارى شدت پيدا كرد و فرداى آن روز در حالتى كه روزه بود طبيب آوردند و او امر به افطار كرد. آن حضرت فرمود: «وا عجبا ! سى سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنيا بروم، و اكنون كه روزه هستم افطار كنم» ؟ پس خواندن سوره انعام را شروع كرد، و چون به آيه مباركه «لهم دار السلام عند ربهم» رسيد وفات كرد.
شوهر آن حضرت زمانى رسيد كه ايشان وفات كرده بود. او مى ‏خواست آن حضرت را به مدينه ببرد و در بقيع نزد اجداد طاهرينش دفن كند، ولى مردم مصر با التماس و درخواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤتمن پيامبر صلّى الله عليه و آله را در خواب ديد كه فرمودند: «با اهل مصر در اين ماجرا مخالفت نكنى، كه به خاطر نفيسه خداوند رحمت و بركاتش را نازل مى ‏كند». جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلى دفن كردند و معروف است كه دعا كنار قبر آن حضرت مستجاب است.
(تتمة المنتهى: ص 289. منتخب التواريخ: ص 195 - 196)

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر