غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آفريدگار حقيقي:

«وَ خَلَقَ مَا خَلَقَ بِلَا مَعُونَةٍ مِن أَحَدٍ وَ لَا تَكَلُّفٍ وَ لَا احتِيَالٍ»
و آنچه آفريده بدون ياري كسي، بدون هيچ رنج و زحمتي و بدون چاره انديشي آفريده است.

آفرينندگي خداوند مانند ديگر صفاتش كاملا با مخلوقاتش متفاوت است و نبايد بين اين دو شباهتي و مقايسه اي تصوّر شود. يكي از آشكارترين فرق هاي اين دو آفرينش كه پيشتر بيان شد اين است كه خداوند بدون الگوبرداري از چيزي اشياء را آفريده است، يعني: ابداع در آفرينش مي كند.

ديگر تفاوت اين دو خلقت - همان طوري كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در خطابه غدير فرمودند - اين است كه از آنجا كه خداوندِ عالم در كمال قدرت و حكمت مي باشد، بي نياز است از اين كه بخواهد از كسي يا چيزي كمكي درخواست كند و پيش از شروع خلقت، در پيش خود چاره انديشي نمايد. او بِالفور هر گاه اراده كند، مي آفريند و كسي ياراي مقابله با او را ندارد. در عقول بشر گاهي بعضي از مصنوعات خدا ناممكن و نشدني به نظر آيند؛ امّا چون اراده خدا برتر از همه اراده هاست، ديگر مانعي نمي تواند از آن جلوگيري كند. مثلا او مي تواند از جنس فرشته، بشري را خلق كند هر چند عجيب به نظر آيد، چنانچه در داستان حضرت عيسي (عليه السلام) مي خوانيم، آنجا كه فرمود:

«قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني‏ بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (1‏)
[مريم‏] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار پروردگار]. خدا هرچه بخواهد مى ‏آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‏ گويد: «باش»؛ پس مى‏ باشد.»

آفريدگار حقيقي:

«وَ خَلَقَ مَا خَلَقَ بِلَا مَعُونَةٍ مِن أَحَدٍ وَ لَا تَكَلُّفٍ وَ لَا احتِيَالٍ»
و آنچه آفريده بدون ياري كسي، بدون هيچ رنج و زحمتي و بدون چاره انديشي آفريده است.

آفرينندگي خداوند مانند ديگر صفاتش كاملا با مخلوقاتش متفاوت است و نبايد بين اين دو شباهتي و مقايسه اي تصوّر شود. يكي از آشكارترين فرق هاي اين دو آفرينش كه پيشتر بيان شد اين است كه خداوند بدون الگوبرداري از چيزي اشياء را آفريده است، يعني: ابداع در آفرينش مي كند.

ديگر تفاوت اين دو خلقت - همان طوري كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در خطابه غدير فرمودند - اين است كه از آنجا كه خداوندِ عالم در كمال قدرت و حكمت مي باشد، بي نياز است از اين كه بخواهد از كسي يا چيزي كمكي درخواست كند و پيش از شروع خلقت، در پيش خود چاره انديشي نمايد. او بِالفور هر گاه اراده كند، مي آفريند و كسي ياراي مقابله با او را ندارد. در عقول بشر گاهي بعضي از مصنوعات خدا ناممكن و نشدني به نظر آيند؛ امّا چون اراده خدا برتر از همه اراده هاست، ديگر مانعي نمي تواند از آن جلوگيري كند. مثلا او مي تواند از جنس فرشته، بشري را خلق كند هر چند عجيب به نظر آيد، چنانچه در داستان حضرت عيسي (عليه السلام) مي خوانيم، آنجا كه فرمود:

«قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني‏ بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (1‏)
 [مريم‏] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار پروردگار]. خدا هرچه بخواهد مى ‏آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‏ گويد: «باش»؛ پس مى‏ باشد.»

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در فراز ديگر خداوند متعال را اين گونه توصيف مي كند:

« ... الحَسَنُ الصَّنِيعَةِ ...»
(خدا) زيبا آفرين (است).

خداوند سرچشمه همه زيبايي هاست. اميرمومنان علي (عليه السلام) فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال‏» (1)
به راستي خدا زيباست و زيبايي را دوست مي دارد.

خداوند با داشتن چنين وصفي ناممكن است كه آفرينشي زشت و قبيح داشته باشد، زيرا كه جهان معلول و دست ساخته ي خداست و معلول هيچ گاه از علّت خود سرپيچي نمي كند. ديگر اين كه در روايت فوق آمده است كه خدا دوستدار زيباييست. نتيجه اين مي شود كه جهان خلقت چون خود او در نهايت زيبايي و جمال آفريده شده است. در آيه كريمه فرمود:

«الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ» (2)
همان خدايي كه هر چه را آفريده، زيبا و نيكويش گردانيده است.  

اتقان و محكم بودن خلقت خدا:

« ... فَهُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إلَّا هُوَ المُتقِنُ الصَّنعَةِ ...»

در يكي از فرازهاي خطابه غدير رسول خدا (صلي الله عليه و آله) باري تعالي را به «مُتقِن» وصف مي كند.

«فَهُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إلَّا هُوَ المُتقِنُ الصَّنعَةِ»
پس او خدايي است كه جز او خدايي نيست، همان محكم گرداننده خلقت.

لسان العرب «إتقان» را اين گونه معني مي كند:

«و أَتْقَنَ الشي‏ءَ: أَحْكَمَه و إتْقانُه إِحْكامُه»

چيزي را اتقان نمود، يعني آن را محكم ساخت و اتقان يك چيز يعني اِحكام آن. (1)

آفريدگار عالم، جهان را بدون اينكه از چيزي الگوبرداري كند، به وجود آورده است. به اين نوع خلقت اصطلاحا «ابداع» مي گويند. ابداع مصدر باب افعال از ماده «بَدَعَ» است. اين ماده در لغت به چيزي گفته مي شود كه تازه و اوّل بوده (1) و يا نمونه قبلي نداشته باشد. (2) بعضي گفته اند كه ابداع، احداث چيزي است كه مسبوق به خلق، ذكر و معرفت نباشد. وقتي در مورد خداوند استعمال مي شود به معني ايجاد چيزي بدون نياز به آلت، ماده، زمان و مكان است و اين تنها به خداوند اختصاص دارد. (3)

بديع بر وزين فعيل به معناي فاعل مُبدِع از صفات خداوند متعال است، چرا كه مخلوقات را بر اساس اراده خودش و بدون نمونه قبلي آفريده است.

فرق بين واژه «خلق» و «ابداع» اين است كه خلق گاهي به مطلق ايجاد، گفته مي شود اعمّ از اين كه مسبوق به زمان و ماده باشد يا نباشد.

البته واژه «اختراع» و «انشاء» نيز در مورد خداوند استعمال شده است كه در اين صورت مراد از آنها، ايجاد اشياء بدون ماده، زمان، آلت و هر چيز ديگر خواهد بود. (4)

اختيار خداوند در تفضّل و امتنان

گنجينه ها و مخازن جهان در اختيار خداوند است و از آنجا كه خداي سبحان، حكيم علي الاطلاق است و بندگان را بهتر از خودشان مي شناسد، به هر كه بخواهد مي دهد و از هر كه بخواهد مي ستاند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در جاي ديگر خطابه غدير فرمود:

«وَ يَمنَعُ وَ يُعطِي»
و منع مي كند و اعطا مي كند.

به عدّه اي بنابر حكمتش فراوان مي دهد و به برخي در حدّ كفاف و يا كمتر از آن مي بخشد، در آيه ي كريمه آمده است:

«لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏» (1)
 كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏ گرداند. اوست كه بر هر چيزى داناست.

انعام، منّت و تفضّل خداوند

آفريدگار و پروردگار عالم از رحمت واسعه اش و نعمت هاي بي كرانش چيزي را بي بهره نگذاشته است، بلكه آن چه كه موجب كمال اوست را -بدون داشتن هيچ استحقاقي از سوي آنها - عطا نموده است، همان طور كه در خطابه ي امير مومنان علي (عليه السلام) مي خوانيم كه فرمود:

«وَ غَمَرَهُمْ فَضْلُهُ مَعَ تَقْصِيرِهِمْ عَنْ كُنْهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ»
و با اينكه آفرينش از رسيدن به (كنه) آن عبادتى كه در خور و سزاوار آن ذات مقدّس باشد كوتاه است، فضل و كرمش همه را فرا گرفته است‏. (1)

در قرآن كريم يكي از پادشاهي هايي معرفي شده، «مُلكي» است كه خداوند از آن تعبير به «مُلك عظيم» مي نمايد، آنجا كه بيان داشت:  

«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما» (1)
 بلكه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مى‏ورزند ؛ در حقيقت، ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم.

وقتي اين مُلك را با ملك جهاني حضرت سليمان مقايسه مي كنيم، تفاوت آشكاري مي يابيم. زيرا در آيه آمده است:

«قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ هَبْ لي‏ مُلْكاً لا يَنْبَغي‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب‏» (2)
(سليمان) گفت: «پروردگارا! مرا ببخش و مُلكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد، در حقيقت، تويى كه خود بسيار بخشنده‏اى.»

«مُلك» در اين آيه و آيه ي پيشين با دو وصف مختلف آمده است، در اولي با وصف «عَظِيم» و در دومي «لَا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي». براي روشن شدن اين مسأله روايتي كه در كتاب شريف معاني الاخبار آمده است، اكتفاء مي كنيم. در روايت مذكور انواع فرمانروايي و برتري ملك عظيم بيان مي شود.

چيزي كه معلوم است، در خداوندي كه صاحب فضل عظيم است ذرّه اي بخل راه ندارد و به هركس كه بخواهد، مُلك و فرمانروايي را مي بخشد. در آيه ي كريمه آمده است:

«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ ...» (1)
بگو (اي پيامبر): بارالها! اي مالك حكومتها! تو به هر كس بخواهى، حكومت مى‏ بخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مى‏گيرى.

پادشاهي نعمت بزرگي است كه بر بعضي از بندگان ارزاني مي دارد؛ تا از طرفي به آنها بخشش و عطاي بزرگ خود را بنماياند و نشان دهد كه او صداي آرزومندان فرمانروايي را مي شنود و بالاخره بر آنها حجّت را تمام مي گرداند.   

6. پادشاهي خداوند

در سرتاسر اين جهانِ پهناور، مالكان و پادشاهان زيادي وجود دارند، اما همه ي اين ها در تحت مملكت با عظمت پادشاه عالم قرار دارند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در خطابه ي غدير از جمله فرمودند:

« ... لَهُ المُلكُ ...»
پادشاهي (و فرمانروايي) تنها براي اوست.  

اين فرمايشِ حضرت، «مُلكِ» غير از خدا را به طور كامل نفي مي كند و تنها ملك خداوندِ جبّار را ثابت مي گرداند؛ چنان كه در علم بلاغت گفته اند، مفاد «حصر» (1) نفي و اثبات است. در جمله ي مذكور معنا چنين مي شود كه تنها مُلك از آنِ خداست و براي غير او مُلكي نيست.

 

استدلال امام زمان (عجل الله تعلی فرج الشریف) بر امامت از طريق علم خداوند

همان طور كه گفته شد، مباحث توحيدي براي اثبات ولايت و خلافت بلا فصل امير مومنان علي (عليه السلام) بسيار حائز اهميّت مي باشد. يكي از آيات كه در زمينه ي علم خداوند وارد شده است، آيه ي 220 از سوره ي بقره مي باشد:

«... وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِح ...‏» (1)
و خداوند (تنها) مفسد را از مصلح مي داند ( و تشخيص) مي دهد.

زمين هيچ گاه از حجّتي كه معدن علم خدا باشد، خالي نيست، بلكه دائما در زمين حجّت بالغه ي الهي وجود داشته است و وجود خواهد داشت؛ بي شكّ اين يكي از سنت هاي الهي است. حرث بن مغيره مي گويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود:

«إِنَّ الْأَرْضَ لَا تُتْرَكُ إِلَّا بِعَالِمٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى النَّاسِ وَ يَعْلَمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ». (1)
به راستي زمين هيچ وقت از عالمي كه مردم به او نيازمندند و وي از مردم بي نياز است و  حلال و حرام الهي را مي داند، رها نخواهد شد.

 

انبياء خزانه داران علم الهي

با معرفت به اين كه خداوند متعال عالم علي الاطلاق است و چيزي بر او پوشيده نيست، با علم بي نهايتش خلقتي شگفت به وجود آورده است؛ چرا كه لازمه ي خلق هر چيزي در مرحله ي اول داشتن علم است.
از آنجا كه خدا اراده كرد، خلائق براي ارتباط با او واسطه اي داشته باشند، حجّت ها و نمايندگاني در زمين برگزيد و آنها را گنجينه ها و مخازن علمش قرار داد.
پروردگار عالم آموزگار پيامبران و فرستادگانش بود و اين سلسله را با حضرت آدم (عليه السلام) آغاز كرد، چنانچه فرمود:
«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏» (1)
و [خدا] همه نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مى‏گوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد.»

5. علم خداوند

مرحوم طريحي در ماده «علم» در بيان «عالم» بودن خدا مي گويد: « خداوند به حقيقتِ و هستيِ هر چيزي كه ممكن است دانسته شود عالم مي باشد، چه آن معلوم واجب، ممكن، ممتنع، كلّي و يا جزئي باشد؛ به اين خاطر كه ذات او نسبت به همه ي ممكنات مساوي است [و فرقي بين معلومات وجود ندارد]. » (1)

ج: علت و فائده ي اعتقاد به «يگانگي خداوند»

ما شيعيان مفتخريم كه پيروي از پيشوايان موحّد و يكتاپرستي مي كنيم كه خداوند آن ها را منصوب كرده است و هيچ شكّي در حقانيّت آنها وجود ندارد. ائمه (عليهم السلام) هر كدام در زمان امامتشان روايات زيادي در مسأله ي يگانگي خدا به جا گذاشته اند و در بعضي موارد مي بينيم الفاظ و عبارات كاملا مشابه هستند و در برخي موارد مبيّن و مكمّل يكديگرند.

 

4- يگانگي و يكتايي خداوند (2)

«إلَهٌ وَاحِدٌ»
خدا يكي است و شريك ندارد.

4- يگانگي و يكتايي خداوند - 1
«أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ رَبٌّ مَاجِد»
(خدا) يكتا و بي نياز است، نه (كسي را) زائيده و نه زاده ي كسي است، و براي او هيچ همتايي نيست، خدايي يگانه و پروردگاري بزرگوار است.

2. احاطه خداوند: «وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً وَ هُوَ فِي مَكَانِه‏»
«خداوند به تمامي اشياي عالم احاطه داشته در حاليكه در جايگاه خويش مي باشد.»

باسمه تعالي

نتايج حاصل از بخش اول خطابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز غدير

شرحي برخطابه غدير

    مقدمه

خطابه رسول مكرم اسلام صلي الله عليه وآله در روز عيد غدير خم را به حق مي توان شناسنامه شيعه دانست، اما به نظر مي رسد اين متن با تمام عظمت و اهميتي كه دارد چندان كه لازم است مورد شرح و تفسير قرار نگرفته و جاي چنين آثاري كه مورد نياز عموم مردم است در بين تاليفات خالي مي باشد. اميد مي رود مفسرين قرآن كريم همانگونه كه در تفسير كلمات و آيات شريفه قرآن همت گمارده اند، از دقت نظر و نگاه محققانه و ظريف خود در بررسي و تفسير اين كلام گهربار پيامبر اكرم يعني خطابه غدير نيز بهره برده و بتوفيق الهي در اين عرصه اثري ماندگار و ارزشمند از خود بجاي بگذارند.
با توجه به نياز علاقه مندان به معارف حقه ي غدير و اميرالمومنين عليه السلام و در اختيار داشتن گنجينه ي با ارزش خطابه ي غدير، در حال حاضر جهت رفع نياز كاربران اينترنتي و ديگر علاقه مندان گرامي شرحي مختصر بر خطابه غدير در دست تاليف بوده و به صورت هفتگي و ادامه دار براي  استفاده مخاطبين گرامي بر روي وب سايت تخصصي غديرستان قرار داده مي شود. اميدواريم با تقديم آن به محضر اولين شهيد دفاع از غدير حضرت محسن بن علي عليهما السلام عنايات خاص حضرت زهرا سلام الله عليها وآخرين وارث غدير حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را جلب نموده باشيم.  
((منتظر انتقادات و پيشتهادات شما به صورت هفتگي هستيم))

قرائت خطابه غدیر شهر گز برخوار پارک شهید مدرس مزار شهدای گمنام

منتشرشده در خبرگزاری غدیرستان

خطابه غدیر توسط حجت الاسلام زهری مهدیه دولت آباد برخوار

منتشرشده در خبرگزاری غدیرستان

پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازی ازخطبه غدیر می فرمایند :

«أَلا إِنَّهُ لا «أَميرَالْمُؤْمِنينَ» غَيْرَ أَخي هذا، أَلا لا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنينَ بَعْدي لاَِحَدٍ غَيْرِهِ».
«هشدار كه هرگز به جز اين برادرم كسي نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من امارت مؤمنان براي كسي جز او روا نباشد.»

پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر می فرمایند :
«مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا عَلِيٌّ أَنْصَرُكُمْ لِي وَ أَحَقُّكُمْ بِي وَ أَقْرَبُكُمْ إِلَيَّ وَ أَعَزُّكُمْ عَلَيَّ ...».‏

اى گروه مردم! اين على است، كه در همه ی موارد از شما بالاتر است، در يارى‏ رساندن و شايستگى، و نزديكى و قرابت، و عزّت در نزد من برترى دارد ... .

پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر می فرمایند :

مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا عَلِيٌّ أَنْصَرُكُمْ لِي وَ أَحَقُّكُمْ بِي وَ أَقْرَبُكُمْ إِلَيَّ وَ أَعَزُّكُمْ عَلَيَّ ...»‏

اى گروه مردم! اين على است، كه در همه ی موارد از شما بالاتر است، در يارى‏ رساندن و شايستگى، و نزديكى و قرابت، و عزّت در نزد من برترى دارد ... .

اگر خوب در ذات این عمل بنگریم، می بینیم که آرمیدن امیرالمومنین علی (علیه السلام) در لیلة المبیت نیز همچون ضربه ی وی در جنگ خندق افضل عبادات جنّ و انس است، زیرا نفس این عمل- که منجرّ به حفظ جان پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) شد- در حقیقت زمينه ساز پیروزی اسلام و گسترش آن در تمام جهان گشت. بنابر اين می توان گفت اگر عبادت تمام انس و جن در طول تاریخ را در یک کفه ترازو قرار دهیم و خوابیدن علی (علیه السلام) در لیلة المبیت را در کفه ی دیگر، باز عمل علی (علیه السلام) بر اعمال تمام جنّ و انس برتری دارد. آن قدر اميرالمومنين علی (علیه السلام) با اين کار نزد خداوند قدر و منزلت يافته اند که به پاس هر نفس در آن شب و به آبروی ايشان هزاران نفر روز قيامت شفاعت می شوند و به بهشت می روند. (5)

پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه غدیرمی فرمایند :
«... وَ الَّذي فَدي رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ ... أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ يَنامَ في مَضْجَعي، فَفَعَلَ فادِياً لي بِنَفْسِهِ ...».
و همو جان خود را فداي رسول الله نموده و با او همراه بوده است ... از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده، پذيرفت كه جان خود را فدای من كند... . (1)


4 - عفیف بن قیس کندی می گوید: من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم و مهمان عباس (یکی از بازرگانان بزرگ مکه) شدم، در یکی از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانی به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود، نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزی نگذشت که نوجوانی خوش سیما به وی پیوست و در سمت راست او ایستاد. سپس زنی که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند.

مراسم جشن عید غدیر عصر جمعه 17 شهریور1396 و سفره احسان امیر المومنین علیه السلام در ظهر عید غدیر

منتشرشده در خبرگزاری غدیرستان

مراسم قرائت خطابه غدیر و سفره احسان امیرالمومنین علیه السلام اصفهان هرند روستای قلعه بالا

منتشرشده در خبرگزاری غدیرستان

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر