چاپ کردن این صفحه
دوشنبه, 25 دی 1396 11:37

استدلال به حدیث «غدیر»

استدلال به حدیث «غدیر»

الف) معاویه نامه ای به حضرت علی علیه السلام نوشت که برای من فضایل بسیاری است؛ پدرم در جاهلیت مردی بزرگ بود و من برای اولین بار در اسلام پادشاه شدم …

امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب نامه او فرمود: «أباالفضائل یفخر علیّ ابن اکله الأکباد؟ ثم قال: اکتب یا غلام:

محمد النبیّ أخی و صنوی

و حمزه سیّد الشهداء عمّی

و جعفر الذی یُضحی و یُمسی

یطیر مع الملائکه ابن أمّی

و بنت محمد سکنی وعرسی

منوط لحمها بدمی و لحمی

و سبطا أحمد ولدای منها

فأیّکم له سهم کسهمی

سبقتکم إلی الاسلام طرّاً

علی ما کان من فهمی و علمی

فأوجب لی ولایته علیکم

رسول اللَّه یوم غدیر خمّ

فویل ثمّ ویل ثمّ ویل

لمن یلقی الإله غداًبظلمی

فقال معاویه: أخفوا هذا الکتاب لا یقرأه أهل الشام فیمیلون إلی ابن أبی طالب.»؛(7)

«آیا به واسطه فضایل، فرزند جگرخوار بر من ظلم می کند؟ بنویس به او ای غلام:

محمد پیامبرصلی الله علیه وآله برادر من است. و حمزه سیدالشهدا عموی من می باشد.

و جعفری که شبانه روز همراه با ملائکه پرواز می کند پسر مادر من است.

و دختر محمدصلی الله علیه وآله همسر من بوده و در خانه من سکنی دارد و گوشتش با خون و گوشت من در تماس است.

و دو نوه احمد فرزندان من از فاطمه اند، پس کدامین شما همچون من چنین سهمی دارند؟

من بر تمام شما به اسلام پیشی گرفته ام، در حالی که نوجوانی بودم که به وقت بلوغ نرسیده است.

رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم ولایت من را بر شما واچب کرده است. من کسی هستم که شما مرا در روز جنگ و صلح فراموش نخواهید کرد.

پس وای و وای و وای بر کسی که فردای قیامت خدا را ملاقات کند در حالی که به من ظلم کرده است.

معاویه دستور داد تا آن نامه را مخفی دارند تا اهالی شام آن را قرائت نکنند چرا که باعت می شود تا مردم به علی بن ابی طالب تمایل پیدا کنند.»

ب) ابو طفیل عامر بن واثله می گوید: «کنت علی الباب یوم الشوری مع علیّ علیه السلام فی البیت و سمعته یقول لهم: لأحتجّنّ علیکم بمالایستطیع عربیّکم و لاعجمیّکم تغییر ذلک. ثم قال … فأنشدکم باللَّه: هل فیکم احد قال له رسول اللَّه صلی الله علیه وآله: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره، لبیلغ الشاهد الغائب غیری؟ قالوا: اللّهم لا»؛(8) «من بر در اتاق در روز شورا با علی در خانه بودم و شنیدم که به آن ها می فرمود: بر شما به چیزی استدلال می کنم که عرب و عجم از شما قدرت تغییر آن را نداشته باشد. سپس فرمود: … شما را به خدا سوگند! آیا در میان شما کسی هست که رسول خدا درباره او فرموده باشد: هر کس که من مولای اویم پس علی مولای اوست، بار خدایا دوست بدار هر کس که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس را که با او دشمنی کرده، و یاری کن هر کسی که او را یاری نموده است، باید حاضران به غایبان اطلاع دهند، غیر از من؟

گفتند: پار خدایا هرگز.»

ج) حاکم نیشابوری به سندش از نُذَیر ضبیّ کوفی تابعی نقل کرده که گفت: «کنّا مع علیّ یوم الجمل، فبعث إلی طلحه بن عبیداللَّه أن ألقنی، فأتاه طلحه. فقال: نشدتک اللَّه، هل سمعت رسول اللَّه صلیالله علیه وآله یقول: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه؟

قال: نعم. قال: فَلِمَ تقاتلنی؟ قال: لم اذکر. قال: فانصرف طلحه»؛(9) «ما با علی علیه السلام در روز جنگ جمل بودیم، حضرت کسی را نزد طلحه بن عبیداللَّه فرستاد تا با او ملاقات کند، طلحه نزد حضرت آمد، حضرت به او فرمود: تو را به خدا سوگند! آیا شنیدی از رسول خداصلی الله علیه وآله که می فرمود: هر کس که من مولای اویم علی هم مولای اوست، بار خدایا دوست بدار هر کس که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس که او را دشمن داشته است؟

طلحه گفت: آری. حضرت فرمود: پس چرا با من قتال می کنی؟ او گفت: یادم نمی آید. در این هنگام طلحه از امام علی علیه السلام جدا شد.»

د) ابن اثیر به سندش از اصبغ نقل کرده که گفت: «نشد علیّ الناس فی الرحبه: من سمع النبیّ صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم ما قال الاّ قام و لا یقوم الاّ من سمع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول. فقام بضعه عشر رجلاً فیهم أبوأیوب الأنصاری، و أبوعمره بن عمرو بن محصن، و أبوزینب، و سهل بن حنیف، و خزیمه بن ثابت، و عبداللَّه بن ثابت الأنصاری، و حبشی ابن جناده السلولی، و عبید بن عازب الأنصاری، و النعمان بن عجلان الأنصاری، و ثابت بن ودیعه الأنصاری، و

أبوفضاله الأنصاری، و عبدالرحمن بن عبد رب الأنصاری، فقالوا: نشهد انّا سمعنا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول: ألا انّ اللَّه عزّوچلّ ولیّی و أنا ولیّ المؤمنین، ألا فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحب من أحبه و أبغض من ابغضه و أعن من اعانه»؛(10) «علی علیه السلام در رحبه مردم را سوگند یاد کرد که هر کس از پیامبرصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم شنید آن را که فرموده برخیزد، و تنها کسانی برخیزند که از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیده اند که می فرمود. در آن هنگام بیش از ده نفر بر خواستند که در میان آن ها ابوایوب انصاری، ابو عمره بن عمر بن محصن، ابو زینب بن عوف انصاری و سهیل بن حنیف، و خزیمه بن ثابت، و عبداللَّه بن ثابت انصاری، و حُبشی بن جناده سلولی، و عبید بن عازب انصاری، و نعمان بن عجلان انصاری، و ثابت بن ودیعه انصاری، و ابو فضاله انصاری و عبدالرحمن عبد ربّ انصاری، بودند، و گفتند: ما گواهی می دهیم از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: آگاه باشید! هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست، بار خدایا! هر کس که ولایت او را پذیرفت او را دوست بدار و هر کس که بااو دشمنی کرد او را دشمن بدار، و هر کس که او را دوست داشت او را دوست بدار، و هر کس او را دشمن داشت او را دشمن بدار، و کمک کن هر کس که او را کمک نموده است.»

ه) از زید بن ارقم نقل شده که گفت:

«نشد علیّ الناس: أَنشُد اللَّه رچلاًسمع النبیّ صلی الله علیه وآله یقول: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه. فقام اثنا عشر بدریاً فشهدوا بذلک، و کنت فیمن کتم فذهب بصری»؛(11) «علی علیه السلام مردم را سوگند داد و فرمود: سوگند می دهم کسی را که از پیامبرصلی الله علیه وآله شنیده که می فرمود: هر کس که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کسی را که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کسی را که با او دشمنی کرده است، [برخیزد و گواهی دهد]. در آن هنگام دوازده نفر که همگی بدری بوده و در جنگ بدر با پیامبرصلی الله علیه وآله حاضر بودند برخاسته و همگی به حدیث غدیر گواهی دادند. و من از جمله کسانی بودم که آن را کتمان کردم و لذا چشمانم نابینا شد.»

و) احمد بن حنبل به سندش از زاذان بن عمر نقل کرده که گفت: «سمعت علیاً فی الرحبه و هو ینشد الناس، من شهد رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یوم غدیر خمّ و هو یقول ما قال. فقام ثلاثه عشر رجلاً، فشهدوا انّهم سمعوا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله و هو یقول: "من کنت مولاه فعلی مولاه"»؛(12) «از علی علیه السلام در روز "رحبه" شنیدم مردم را سوگند می داد که هر کس در روز غدیر خم شاهد بوده که پیامبرصلی الله علیه وآله چنان فرمود گواهی دهد. در آن هنگام سیزده نفر برخواسته و گواهی دادند از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیده اند که فرمود: هر کس من مولای اویم علی هم مولای اوست.»

ز) و نیز به

سندش از زیاد بن ابی زیاد نقل کرده که گفت: «سمعت علی بن أبی طالب علیه السلام یَنْشُدُ الناس فقال: أَنْشُدُ اللَّه رجلاً مسلماً سمع رسول اللَّه صلیالله علیه وآله یقول یوم غدیر خمّ ما قال. فقام اثنا عشر بدریا فشهدوا»؛(13) «از علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم مردم را سوگند می‌داد و می فرمود: به خدا سوگند! هر فرد مسلمانی که از رسول خداصلی الله علیه وآله شنید که در روز غدیر خم فرمود آن چه را فرمود [گواهی دهد]. در آن هنگام دوازده نفر از صحابه که در جنگ بدر شرکت کرده بودند بر خواستند.»

ح) و نیز به سندش از سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده که گفتند: «نشد علیّ الناس فی الرحبه: من سمع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول یوم غدیر خمّ الاّ قام. قال: فقام من قِبل سعید سته و من قِبل زید سته، فشهدوا انّهم سمعوا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول لعلیّ یوم غدیر خم: ألیس اللَّه أولی بالمؤمنین؟ قالوا: بلی. قال: اللّهم من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»؛(14) «علی علیه السلام در "رحبه" مردم را سوگند داد: هر کس از رسول خداصلی الله علیه وآله شنید که در روز غدیر خم می فرمود [آنچه را که فرمود]برخیزد. راوی می گوید: از ناحیه سعید شش نفر و از ناحیه زید نیز شش نفر برخاسته و همگی گواهی دادند که از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدند که برای علی علیه السلام در روز غدیر خم می فرمود: آیا خدا اولی به مؤمنین نیست؟ گفتند آری. حضرت فرمود: بار خدایا! هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی کرده است.»

ط) و نیز به سندش از ابو الطفیل عامر بن واثله لیثی صحابی نقل کرده که گفت: «چمع علیّ - رض - الناس فی الرحبه ثم قال لهم: أنشد اللَّه کل أمرئ مسلم سمع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول یوم غدیر خم ماسمع لمّا قام، فقام ثلاثون من الناس»؛(15) «علی - رض - در "رحبه" مردم را جمع کرد سپس به آنان فرمود: سوگند می دهم به خدا هر فرد مسلمانی را که از رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم شنید آنچه را که می فرمود، برخیزد [و گواهی دهد]. در آن هنگام سی نفر برخاسته و گواهی دادند.»

ی) و نیز از عبدالرحمن بن ابی لیلی نقل کرده که گفت: «شهدت علیاً - رض - فی الرحبه ینشد الناس: أَنشُد اللَّه من سمع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، لمّا قام فشهد.

قال عبدالرحمن: فقام اثنا عشر بدریاً کأنّی أنظر إلی أحدهم، فقالوا: نشهد انّا سمعنا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول یوم غدیر خم: ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم و أزواجی أمّهاتهم؟ فقلنا: بلی یا رسول اللَّه. قال: فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه اللّهم وال من والاه، و عاد من عاداه»؛(16) «من شاهد علی - رض - در "رحبه" بودم که مردم را چنین سوگند می داد: به خدا سوگند! هر کس از رسول خداصلی الله علیه وآله شنید که در روز غدیر خم می فرمود: هر کس که من مولای اویم پس

علی مولای اوست برخیزد و کواهی دهد.

عبدالرحمن می گوید: دوازده بدری بر خواستند. گویا که به یکی از آن ها نظاره می کنم، و همگی گفتند: ما گواهی می دهیم از رسول خدا شنیدیم که در روز غدیر خم می فرمود: آیا من اولی به مؤمنین از خودشان نیستم و همسران من مادران مؤمنان نیست؟ ما گفتیم: آری ای رسول خدا! حضرت فرمود: پس هر کس که من مولای اویم پس علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس که او را دشمن داشته است.»