چاپ کردن این صفحه

تقويم شيعه : بیست و هفتم ماه ذي الحجه:مرگ مروان_واقعه حرّه_وفات على بن جعفر

بیست و هفتم ذى الحجة

1 - مرگ مروان:

در اين روز در سال 133 ه ق مروان بن محمد بن مروان بن حكم معروف به مروان حمار آخرين خليفه بنى اميّه كشته شد، و دولت هزار ماهه بنى اميّه منقرض شد.

(تتمة المنتهى: ص 146. زاد المعاد: ص 304. فيض العلام: ص 131)

بعد از قيام بنى عباس به رياست سفاح، عبدالله بن على عموى خويش را براى جنگ با مروان فرستاد. مروان به بوصير كه نواحى فيوم در مصر بود گريخته بود، در طول مسير هر كس از بنى اميّه را كه میديدند می كشتند. در كنار نهر اردن جماعت بسيارى را كشتند و روى آنها سفره انداختند و غذا خوردند. عبدالله عموى سفاح گفت:

«هرچه انجام دهيم تلافى روز شهادت حسين بن على عليه السلام نمی شود».

از آنجا عده‏ اى را همراه با عامر بن اسماعيل براى دفع شر مروان فرستاد. در بوصير مروان را در كليسائى سر بريدند و زبان او را قطع كردند و زبانش را گربه ‏اى خورد. جالب اينكه روز قبل مروان زبان غلامی را بريده بود و همان گربه خورده بود. سپس زن و بچه او را اسير كرده نزد سفاح فرستادند. بعضى اين واقعه را در 21 اين ماه ذكر كرده‏ اند.

(قلائد النحور: ج ذى الحجة، ص 413)

2 - واقعه حرّه:

در اين روز واقعه حرّه در چهارشنبه سال 63 ه ق به وقوع پيوست، كه تعبير رواين سه روز به آخر ذى الحجة مانده 27 يا 28 است.

(بحار الانوار: ج 18، ص 125 - 126. قلائد النحور: ج ذى الحجة، ص 448. فيض العلام: ص 132)

در اين روز بود كه به امر يزيد ملعون قتل و غارت اهل مدينه صورت گرفت و پس از كشتن بيش از 4000 نفر، مسرف (مسلم) بن عقبه اموال و زنان اهل مدينه را تا سه روز بر لشكر خود مباح كرد. اين واقعه مشهور به واقعه حرّه است و دو ماه و نيم قبل از مرگ يزيد ملعون اتّفاق افتاده است.

3 - وفات على بن جعفر عليه السلام:

در اين روز در سال 210 ه ق على بن جعفر عليه السلام وفات كرد.

(قلائد النحور: ج ذى الحجة، ص 448. سبل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد 7: ص 175)

امامزاده جليل القدر جناب على بن جعفر الصادق عليه السلام سيّدى بزرگوار، شديد الورع، كثير الفضل و عالمی عامل و يكى از بزرگترين روات موثق شمرده شده است. او امام صادق و حضرت موسى بن جعفر و امام رضا و حضرت جواد عليهم السلام را درك نموده است.

جناب على بن جعفر عليه السلام از ساير برادران خود كوچكتر بود، و پس از فوت پدر بزرگوارش همواره ملازمت برادر خود حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را اختيار كرده بود. معالم دين و احاديث بسيارى از آن حضرت اخد نموده و روايت می كرد كه از جمله آنها كتاب «مسائل على بن جعفر» است. همچنين «مسائل الحلال و الحرام» و «المناسك» منسوب به آن بزرگوار است.

(سبل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد عليه السلام: ص 175)

................................

- احترام على بن جعفر به مقام امامت:

محمّد بن حسن عمار میگويد:

(بحار الانوار: ج 47، ص 266. سبل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد عليه السلام: ص 179)

مدت 10 سال در مدينه طيّبه محضر على بن جعفر عليه السلام را درك كرده احاديثى را كه از برادر خود موسى بن جعفر عليه السلام اخذ نموده بود شنيده و می نوشتم. روزى خدمتش بودم كه حضرت جواد عليه السلام وارد مسجد پيامبر صلّى الله عليه و آله شد. على بن جعفر عليه السلام تا آن حضرت را ديد از جاى برخاست و بدون كفش و رداء به خدمتش شتافت و دست او را بوسيد و او را تعظيم و تكريم نمود. آن حضرت فرمودند: عمو بنشين، خداوند تو را رحمت كند. على بن جعفر عليه السلام فرمود: آقاى من، چگونه بنشينم با اينكه شما ايستاده ‏ايد.

هنگامی كه آن حضرت به او اجازه فرمودند، به جاى خود باز گشت و در مجلس نشست. اصحابش او را سرزنش كردند كه تو عموى پدر او هستى ! چگونه با وى اين سان معامله می كنى ؟ على بن جعفر عليه السلام فرمود: ساكت شويد ! پس دست را بالا برد و محاسن خود را گرفت و فرمود: حق تعالى مرا با اين محاسن اهليّت امامت نداده، ولى اين جوان را اهليّت بخشيده و امامت را به او تفويض فرموده، با اين حال چگونه فضل او را انكار كنم و چگونه به او احترام نگذارم. با اينكه من بنده او هستم ؟

از اين روايت پيداست كه آن جناب تا چه حدّى نسبت به امام زمان خود معرفت داشته و از جمله رواتى است كه تمامی علماء رجال ايشان را ستايش بليغ نموده‏ اند.

...................................

مسافرتهاى على بن جعفر:

مسكن آن جناب در قريه عريض در چهار ميلى مدينه طيّبه بوده است، و از اين جهت به آن حضرت عريضى مدنى گويند، و فرزندان او را عريضيون می خوانند. نسل آن حضرت از چهار پسرش محمّد و احمد و حسن و جعفر است. على بن جعفر عليه السلام در عريض يا مدينه بود كه اهل كوفه از ايشان درخواست كردند در كوفه نزول اجلال فرمايند. آن حضرت قبول فرموده و چندى در كوفه به نشر معالم دين و احاديث سيّد المرسلين و ائمه هدى عليهم السلام پرداخت. بعد از چندى مردم قم از ايشان خواستند به قم تشريف فرما شوند. آن بزرگوار از كوفه به قم مهاجرت فرمود و در قم ماند تا به رحمت الهى پيوست و در خارج قم نزديك دروازه جنوبى دفن شد.

(اقتباس از كتابهاى انوار المشعشعين، فصل الخطاب، عمدة الطالب: ج 1، تاريخ انجم فروزان، رياض الانساب‏رجال كبير، رجال كشى، منتخب التواريخ)

در دو مكان ديگر قبرى منسوبه ايشان وجود دارد: يكى در عريض يك فرسخى مدينه و ديگرى در خارج شهر سمنان.

(منتخب التواريخ: ص 226)

مسعودى روز وفات آن حضرت را 27 ذى الحجه و سال وفات را 233 ه ق و عمر آن حضرت را 72 سال میداند.

(مروج الذهب: ج 4، ص 127)