چاپ کردن این صفحه

وظیفه بنده در قبال نعم الهی

خداوند بخشنده در قبال نعمت هاي بي حدّ و اندازه خود، با وجود بي نيازي مطلقش، از بندگان انتظاراتي دارد. در همين راستا پس از بررسي آيات قرآن با موارد زير مواجه مي شويم:

ـ يادآوري نعمت ها:

يكي از مهمترين تكاليف بنده اين است كه دائما خود را در نعمت هاي خدا ببيند و چيزي را از خود نداند. هميشه به خاطر داشته باشد كه هر چه دارد، از بخشش بخشنده مهربان است. خداوند در قرآن كريم انسان را مورد خطاب قرار مي دهد و مي فرمايد:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏» (1)
اى مردم! نعمتِ خدا را بر خود ياد كنيد. آيا غير از خدا آفريدگارى هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ خدايى جز او نيست. پس چگونه [از حق‏] انحراف مى‏يابيد؟

فراموشي در طبيعت انسان ها وجود دارد. به خاطر همين است كه خداوند متعال به پيامبران مأموريّت مي دهد تا نعمت هاي خداوند را به مردم زمان خود يادآوري كنند و آن ها را از فراموشي بيرون آورند. مثلا در داستان حضرت موسي (عليه السلام) مي خوانيم:

«وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمين» (2‏)
 و [ياد كن‏] زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من، نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد، و شما را پادشاهانى ساخت، و آنچه را كه به هيچ كس از جهانيان نداده بود، به شما داد.»

در قرآن كريم مكرّرًا فعل «اُذكُر» و «اُذكُروا» و عبارت هاي مشابه استفاده شده است و اين خود عنايت باري تعالي است بر بيداري و خيرخواهي انسان ها. چنانچه مي فرمايد:

«وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنين‏» (3)
(اي پيامبر) متذكّر شو! چرا كه تذكّر براي مومنين سودمند است.

همان طور كه از آيه ي فوق به دست مي آيد، اين آگاهي ها براي همه ي انسان ها، ممكن است، اما تنها در مومنان و باورمندان كارگر مي افتد.
 
حاصل سخن اينكه انسان ها در قبال اين وظيفه يكسان نيستند، عدّه اي شكرگزارند و عدّه اي ناسپاس.

«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (4)
ما راه را به انسان نمايانديم (و نعمت را بر او تمام نموديم)، خواه انسان شكرگزار باشد يا ناسپاس.

عدّه اي تنها در زماني كه متنعّم به نعمت هاي دلخواه خود هستند، ديندار باقي مي مانند، اما زماني كه از نعمتي محروم شوند، به شدّت ناسپاس مي شوند و از او رو مي گردانند. همان طور كه خود فرمود:

«وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُورا»  (5)
و چون در دريا به شما صدمه‏ اى برسد، هر كه را جز او مى‏خوانيد ناپديد [و فراموش‏] مى‏گردد، و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مى‏شويد، و انسان همواره ناسپاس است.

ـ شكرگزاري نعمت ها:

پيش از بيان اين وظيفه الهي، خوب است در ابتداء به معناي لغوي شكر اشاره اي داشته باشيم. مرحوم علامه مصطفوي بعد از بررسي منابع لغوي در توضيح معناي «شكر» مي گويد:
اصل و ريشه اين ماده، اظهار تقدير و بزرگداشت در برابر نعمت ظاهري و معنوي اي است كه از سوي منعِم رسيده است. در مقابل آن «كفران» قرار دارد كه به معناي پوشيدن نعمت و قدرداني نكردن در برابر انعام منعم مي باشد. (6)
در قرآن كريم خداوند متعال باز در خطابي عام، به انسان اعلام مي كند:

«فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُون‏» (7)
 پس، از آنچه خدا شما را روزى كرده است، حلال [و] پاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را شكر گزاريد اگر تنها او را مى ‏پرستيد.

شكرگزاري تمامي نعمت ها و اداي حقوق متقابل آنها به راستي ممكن نيست، به اين دليل كه آن قدر نعمت ها زيادند كه از حساب خارجند.  

«وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» (8)
 و از هر چه از او خواستيد به شما عطا كرد، و اگر نعمت خدا را شماره كنيد، نمى‏توانيد آن را به شمار درآوريد. قطعاً انسان ستم‏پيشه ناسپاس است.

تا وقتي كه بندگان شكرگزار اين نعمت ها باشند، خدا آنها را عذاب نمي كند، اين وعده اي است كه در كتابش داده است:

«ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليمًا» (9)
 اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد، خدا مى‏خواهد با عذاب شما چه كند؟ و خدا همواره سپاس‏پذير [=حقّ‏شناسِ‏] داناست.

ـ سخن گفتن از نعمت ها:

پس از آنكه آدمي به اين معرفت رسيد كه هر چه دارد، از خداست و شكرگزار آنها گرديد، بايستي از نعمت ها و نشانه هاي رحمت خود براي ديگران بگويد تا آنها را نيز بر نعمت هايي كه از جانب حق تعالي به وي رسيده است، آشنا كند؛ بدانند كه چنين نعمت هايي نيز در عالم وجود دارد و بالاخره رغبت به آن نعمت ها را در ديگران ايجاد كند. اين فرمان الهي را در سوره مباركه ضحي مي خوانيم. داستان زندگاني حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) در اين سوره به خوبي بيان شده است. به بخشي از آن توجه كنيد:
«سوگند به روشنايى روز! سوگند به شب چون آرام گيرد! [كه‏] پروردگارت تو را وانگذاشته، و دشمن نداشته است. و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود. و به زودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد، تا خرسند گردى. مگر نه تو را يتيم يافت، پس پناه داد؟ و تو را سرگشته يافت، پس هدايت كرد؟ و تو را تنگدست يافت و بى‏نياز گردانيد؟ ...» (10)

و بالاخره در آخر سوره مي فرمايد:

«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث»‏ (11)
و از نعمت پروردگار خويش [با مردم‏] سخن گوى.

پي نوشت ها:

1. فاطر: 3
2. المائدة: 20
3. الذاريات: 55
4. الإنسان: 3
5. الإسراء: 67
6. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص: 99
7. النحل: 114
8. ابراهيم: 34
9. النساء: 147
10. ضحي: 8 - 1
11. ضحي: 11