غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اي مه بي‌مهر من اي مهر و ماهت مشتري
وي دوصد چندانكه مهر از مه ز مهرت برتري

گاه عيش است و طرب ني موسم حزن و كرب
خلخي رويا بساغر كن شراب خلري

منتشرشده در اشعار غدیرخم

علي مرتضي مير خلايق
بزرگ عارفان نور حقايق

شعاع نور خورشيد هدايت
نخستين موج درياي ولايت

منتشرشده در اشعار غدیرخم

سايبان باور نكردم مه شود بر آفتاب
تا نديدم بر فراز دست احمد (ص) بوتراب

آري آري ماه بر خورشيد گردد سايبان
ممصطفي (ص) گر آفتاب آيد علي (ع) گر ماهتاب

منتشرشده در اشعار غدیرخم

اي اميري كه حق بخم غدير
برگزيدت ز هر صغير و كبير

جبرييل آمد و پيام آورد
بر پيمبر (ص) ز كردگار خبير

منتشرشده در اشعار غدیرخم

آسمان پاي پياده به غدير آمده بود
زودتر از همه با اين همه دير آمده بود

چه خبربود؟! زمان لحظهٔ حساسي بود
عرش با آن عظمت نيز به زير آمده بود

منتشرشده در اشعار غدیرخم

گل هميشه بهارم غدير آمده است
شراب كهنه ما در خم جهان باقى است

خداى گفت كه«اكملت دينكم»،آنك
نواى گرم نبى در رگ زمان باقى است

منتشرشده در اشعار غدیرخم

اى شرف اهل ولايت،غدير
بركه سرشار هدايت،غدير

زمزم و كوثر ز تو كى بهترند
آبروى خويش ز تو مى‌خرند

منتشرشده در اشعار غدیرخم

قسم به خالق بيچون و صدر و بدر انام
كه بعد سيد كونين، مرتضاست (ع) امام

امام اوست، به حكم خدا و قول رسول (ص)
كه مستحق امامت بود، به نص كلام

منتشرشده در اشعار غدیرخم

امشب از ميمنت افلاك منور بينم
عالم آراسته و در زر و زيور بينم

آسمان نور فشان ز انجم و اختر بينم
خاك را در كف انوار مسخر بينم

منتشرشده در اشعار غدیرخم

تا چشم خُم افتاد به سيماي تو ساقي!

مثل همه خَم شد جلوي پاي تو ساقي!

دل بست به آن حالت گيراي تو ساقي!

شد مثل نبي غرق تماشاي تو ساقي!

منتشرشده در اشعار غدیرخم

دست‌هايت را كه در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد

دست‌هايت را گرفت و رو به مردم كرد و گفت:
مومنين! ( يك لحظه اينجا يك تبسم كرد و گفت:)

منتشرشده در اشعار غدیرخم

شراب تاك ننوشم دگر ز خصم عصير
شراب پاك خورم زين سپس ز خم غدير

به مهر ساقي كوثر از آن شراب خورم
كه درد ساغر آن خاك را كند اكسير

منتشرشده در اشعار غدیرخم

مهر تابان ولايت شد نمايان در غدير
باز بخشيد اين بشارت، خلق را جان در غدير

خوان و احسان و كرم گسترد يزدان تا كند
عالمى را بر سر اين سفره مهمان در غدير

منتشرشده در اشعار غدیرخم

آفتاب ظهر روزهجدهم
ديد ساقي ايستاده پاي خم

باخدايش عشق بازي مي كند
صحبت ازافشاي رازي مي كند

منتشرشده در اشعار غدیرخم

سطح هوا گرفت؛ كم كم غبارها
از دور مي‌رسند؛ صدها هزارها

با سرعت تمام؛ اشتر سوارها
دلهاست در خروش؛ رفته قرارها

منتشرشده در اشعار غدیرخم

مست است از شراب تولا غدير خم
تن شسته در طراوت طوبا غدير خم

كاشانه فراز و فرود فرشته هاست
دارد شميم گلشن طاها غدير خم

منتشرشده در اشعار غدیرخم

اي بت فرخ رخ حميده خصايل
وي مه گردون حسن، شمع محافل

كرد نهان رخ ز شرم نير اعظم
دوش چو شد با مه رخ تو مقابل

منتشرشده در اشعار غدیرخم

در مكه هَلا حكم اله احد آمد
كامال و مراد همه والا ولد آمد

در طارم اعلا ملك سدره صلا داد
مولود حرم رهرو راه احد آمد

منتشرشده در اشعار غدیرخم

نگين حلقه دنيا غديره
زمين را گنج بي همتا غديره
بگو اي نوح با مردم:‌ بياييد
ولايت كشتي و دريا غديره

منتشرشده در اشعار غدیرخم

مبادا دشمني ها پا بگيرد
حديث نفس، در دل جا گيرد
هر آن كس را كه من مولاي اويم
مبادا جز علي مولا بگيرد!

منتشرشده در اشعار غدیرخم

تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند
شد رايت جلال خدا برملا بلند

بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول»
گرديد منبري همه از پشته‌ها بلند

منتشرشده در اشعار غدیرخم

سبحه روح الامين در ثمين نجف آمد
دل پيغمبراين در نجف را صدف آمد

نجف استى كه بگسترده همه پر ملك را
معدن هشت بهشت استى كان شرف آمد

منتشرشده در اشعار غدیرخم

همين همايون روزست آنكه ختم رسل
محمد (ص) عربي، شاه دين، رسول انام

شعاع يثرب و بطحا، فروغ خيف و منا
چراغ سعي و صفا، آفتاب ركن و مقام

منتشرشده در اشعار غدیرخم

شعر من از كرم اوست كه ارزش دارد
اين جهان از قدم اوست كه ارزش دارد

هيئت ام با علم اوست كه ارزش دارد
خادمي حرم اوست كه ارزش دارد

منتشرشده در اشعار غدیرخم

كار من نيست كه بنشينم و املات كنم

شان تو نيست كه در دفترم انشات كنم

عين توحيد همين است كه قبل از توبه

بايد اول برسم با تو مناجات كنم

منتشرشده در اشعار غدیرخم

کار من نیست که بنشینم املات کنم

شان تو نیست که در دفترم انشات کنم

عین توحید همین است که قبل از توبه

باید اول برسم با تو مناجات کنم

منتشرشده در اشعار غدیرخم

در نور چشمانت دل ناهيد گم شد

در طرح لبخندت هزاران عيد گم شد

تا اينكه نابينا نگردد ديدگانش

پشت نقاب ابرها خورشيد گم شد

منتشرشده در اشعار غدیرخم

كاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بيت‌الله اگر از هند و ايران بگذرد

مهربانا يك دو جامي بيشتر از خود برآ
مست‌تر شو تا غدير از عيد قربان بگذرد

منتشرشده در اشعار غدیرخم

 دشت غوغا بود،غوغا بود،غوغا
در غدير موج مى‌زد سيل مردم مثل دريا

در غدير در شكوه كاروان آن روز با
آهنگ زنگ بى‌گمان بارى رقم مى‌خورد فردا

منتشرشده در اشعار غدیرخم

وجود محفل عید است و عید عید غدیر

مبارک است به خلق و خدای حی قدیر

ز سنگ و کوه و در و دشت و باغ و نخل و گیاه

رسد به اوج سماوات نغمۀ تکبیر

منتشرشده در اشعار غدیرخم

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر