چاپ کردن این صفحه
پنج شنبه, 14 دی 1396 07:06

اى گلرخ دلفريب خود كام/آية الله ميرزا حبيب الله خراسانى

اى گلرخ دلفريب خود كام
وى دلبر دلكش دل آرام

شد وقت كه باز دور ايام
گامى بزند موافق كام

برخيز تو نيز آسمان وار
يكروز به كام ما بزن گام

بستان و بده بگو سرودى
برخيز و برو بيا بزن جام

چون خرمن گل به عشوه بنشين
چون سرو روان به جلوه بخرام

از شام به عيش كوش تا صبح
وز صبح به طيش باش تا شام

امروز بگو مگر چه روز است
تا گويمت اين سخن به اكرام

موجود شد از براى امروز
آغاز وجود تا به انجام

امروز ز روى نص قرآن
بگرفت كمال ، دين اسلام

امروز به امر حضرت حق
شد نعمت حق به خلق اتمام

امروز وجود، پرده برداشت
رخساره خويش جلوه گر داشت

امروز كه روز دار و گير است
مى ده كه پياله دلپذير است

چون جام دهى به ما جوانان
اول به فلك بده كه پير است

از جام و سبو گذشت كارم
وقت خم و نوبت غدير است

برد از نگهى دل همه خلق
آهوى تو سخت شيرگير است

در عشوه آن دو آهوى چشم
گر شير فلك بود،اسير است

در چنبر آن دو هندوى زلف
خورشيد سپهر،دستگير است

مى نوش كه چرخ پير امروز
از ساغر خورپياله گير است

امروز به امر حضرت حق
بر خلق جهان على اميراست

امروز به خلق گردد اظهار
آن سر نهان كه درضمير است

آن پادشه ممالك جود
در ملك وجود بر سريراست

چندان كه به مدح او سروديم
يك نكته ز صدنگفته بوديم