چاپ کردن این صفحه
چهارشنبه, 13 دی 1396 13:14

اگر هزار بشير آمد و نذير آمد/صادق سرمد

اگر هزار بشير آمد و نذير آمد
محمد است كه بى مثل و بى نظير آمد

ز آسمان رسالت بتافت ختم رسل
كه چرخ معدلت از طلعتش منير آمد

عقول ناقصه از شرم دم فرو بستند
كه عقل كامل و كل در سخن دلير آمد

به قدرت صمدى در صنم شكست افتاد
كه دور سلطنت واحد قدير آمد

بساط ظلم بر افتاد از بسيط زمين
بشير عدل الهى چو بر سرير آمد

نخست مرد خدايى كه دست بيعت داد
رسول را به صباح و مساء ظهير آمد

على ولى خدا صاحب ولايت بود
كه بهر نصرت حق ناصر و نصير آمد

بدان مثابه كه هارون وزير موسى بود
على معين رسول آمد و وزير آمد

به پاس خدمت پيمان ، شه ولايت شد
كه مست جام ولا از خم غدير آمد

على به خدمت اسلام فضل سبقت داشت
كه پاس خدمت ديرينه ناگزير آمد

على ز روز صغر از كبار امت بود
اگر چه در شمر سال و مه صغير آمد

وصايت على آموخت حكمتى ما را
كه بر حكومت اقوام دلپذير آمد

كه پيشوايى ملت نصيب مردانى است
كه سبق خدمتشان بر جوان و پيرآمد

اسير نفس نشد يك نفس على ولى
نشد اسير كه بر مؤمنين امير آمد

امير خلق كجا و اسير نفس كجا!
كه سربلند نشد هر كه سر به زير آمد

على نداد به باطل حقى ز بيت المال
كه از حساب و كتاب خدا خبير آمد

على نخورد غذايى كه سير برخيزد
مگر كه سير خورد آن كه نيم سير آمد

على غنى نشد الا به يمن دولت فقر
كه دولتش به طرفدارى فقير آمد

على ستم نكشيد و حقير ظلم نشد
نشد حقير كه ظالم برش حقير آمد

على ز مظلمه خلق سخت مى ترسيد
كه حق به مظلمه خلق سختگير آمد

درود باد بر آن ملتى كه رهبر وى
چنين بلند مقام و چنين خطير آمد

غدير خم نه همين عيد مذهبى ما راست
 كه عيد ملى ما نيز در غدير آمد

به مهر آل على غاصب از عجم بگريخت
به دوستى على شو كه دستگير آمد

درود باد بر ايران كه نقش تاريخش
ز مهر آل على نقش هر ضمير آمد

درود باد بر ايران كه انتقام على
ز روبهان بگرفت و به كام شير آمد

سخن به مدح على كس نگفت چون سرمد
اگر هزار سراينده و دبير آمد