غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقويم شيعه : نهم ماه ذي الحجه:روز عرفه _ شهادت حضرت مسلم و هانى _ روز سد الابواب

نهم ذى الحجه

1 - روز عرفه:

در روز عرفه

(مسار الشيعة: ص 18. توضيح المقاصد: ص 30. مصباح كفع می : ج 2، ص 600)

زيارت امام حسين مستحب است، چه اينكه خداوند ابتدا به زوار امام حسين عليه السلام نظر می ‏كند زيرا همه حلال زاده ‏اند، و بعد به زوار با معرفت خويش در عرفات نظر می ‏كند.

(زاد المعاد: ص 262. بحار الانوار: ج 97، ص 384)

2 - شهادت حضرت مسلم و هانى:

در اين روز در سال 60 ه ق محمّد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيب عليه السلام به شهادت رسيدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليه السلام به منزل طوعه رفتند.

(فيض العلام: ص 113)

در روز عرفه سال 60 ه ق كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند.

(ارشاد: ج 2، ص 66. اعلام الورى: ج 1، ص 445. مصباح كفع می : ج 2، ص 600. بحار الانوار: ج 44، ص 363. مسار الشيعة: ص 18. فيض العلام: ص 115)

................................

- خاندان حضرت مسلم:

نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر امیرالمومنین عليه السلام است.

(مروج الذهب: ج 3، ص 69 - 70. مراقد المعارف: ج 2، ص 307، 316. منتخب التواريخ: ص 292 - 293. فرسان الهيجاء: ج 1، ص 62، 120)

پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود می ‏فرستند».

امام حسين عليه السلام هنگامی كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم». هنگامی كه امام حسين عليه السلام خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا اليه راجعون». سپس فرمود: «خيرى در زندگى بعد از آنها نيست». از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين عليه السلام بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.

..........................

- شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:

در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بام ها دسته‏ هاى نى را آتش می زدند و بر سر آن حضرت میريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أميرالمؤمنين و امام حسين عليهماالسلام و عقيل گشود. در بالاى دارالاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه می كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.

در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند.

(مراقد المعارف: ج 2، ص 318. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 106)

ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند.

(وسيلة الدارين: ص 209، از ثعلبى)

..................................

- هانى بن عروه:

اما جناب هانى كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلّى الله عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبّت أميرالمؤمنين عليه السلام بود، و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود.

(مراقد المعارف: ج 2، ص 318، 359، 361. منتخب التواريخ: ص 294 - 295. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 139 - 143. وسيلة الدارين: ص 208 - 209)

جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامی كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى وفائى خود را نسبت به اهل بيت عليهم السلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمّد بن اشعث حبيث جناب هانى و عده‏ اى از شيعيان را دستگير كرد.

بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسّط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليه السلام در بازار كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.

3 - روز سد الابواب:

در اين روز به امر پيامبر صلّى الله عليه و آله همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد پيامبر صلّى الله عليه و آله بسته شد، جز در خانه أميرالمؤمنين عليه السلام كه به دستور خاص الهى آن را نبستند.

(توضيح المقاصد: ص 30. بحار الانوار: ج 97، ص 384، ج 95، ص 189. مصباح كفع می : ج 2، ص 600. وقايع المشهور: ص 226)

عده ‏اى ار اصحاب عرض كردند: يا رسول الله، چرا همه دربها را جز در خانه على عليه السلام بستيد ؟ حضرت فرمودند: «من تابع وحى پروردگار هستم»، و در روايتى ديگر است كه پيامبر صلّى الله عليه و آله ‏خطبه‏ اى ايراد فرمود و در ضمن آن فرمود: «اى مردم، خداوند متعال به موسى و هارون امر فرمود خانه هائى بنا كنند، و امر فرمود كه جنب در آن خانه‏ ها بيتوته نكنند و زنها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذريّه هارون. على بن ابى طالب عليه السلام براى من به منزله هارون است براى موسى. پس براى احدى از زنها و جنب حلال نيست كه به مسجد من داخل شود».

پيامبر صلّى الله عليه و آله ايستادند و فرمودند: «عده ‏اى رضايت قلبى ندارند كه على بن ابى طالب عليه السلام در همه وقت و هر حالتى ساكن مسجد باشد، در حالى كه آنها بيرون شده‏ اند و به خدا قسم كه من آنها را بيرون نكرده‏ ام و على عليه السلام را من ساكن مسجد قرار نداده ‏ام، بلكه خداوند آنها را بيرون نموده و على عليه السلام را ساكن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسى عليه السلام است. سپس در فضائل على عليه السلام كلماتى فرمودند، تا آنجا كه فرمودند: «هر كس از اين موضوع ناراحت است برود آنجا»، و اشاره به طرف شام كردند.

(علل الشرايع: ج 1، ص 262. تذكرة الخواص ابن جوزى: ص 46)

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر