چاپ کردن این صفحه

تقويم شيعه :27 رجب:بعثت پيامبر صلّى الله عليه و آله

27 رجب
1 - بعثت پيامبر صلّى الله عليه و آله:

مبعث مبارك پيامبر صلّى الله عليه و آله در سن 40 سالگى و آغاز نزول قرآن بر پيامبر صلّى الله عليه و آله در اين روز بوده است.


(اعلام الورى: ج 1، ص 46. مصباح المتهجد: ص 750. مسار الشيعة: ص 37. تهذيب: ج 6، ص 2. العدد القوية: ص 337. زاد المعاد: ص 36. فيض العلام: ص 328)
اين روز يكى از اعياد بزرگ است، و روزى است كه حضرت رسول صلّى الله عليه و آله به رسالت مبعوث گرديد و جبرئيل عليه السلام‏بر پيامبرى آن حضرت نازل شد.
(زاد المعاد: ص 36)
غير شيعه مبعث را در 17 يا 18 يا 24 ماه رمضان و بعضى در 12 ربيع الاول می ‏دانند.
در اين روز صلوات بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت و نيز زيارت آن حضرت و امیرالمومنین عليه السلام‏وارد شده است.
(زاد المعاد: ص 40)
ساليان سال بود كه از بعثت انبياء عليهم السلام می ‏گذشت، و هر قوم و قبيله ‏اى با عقيده ‏هاى مختلف خود زندگى می ‏كردند و در حجاز و مكه آن روز بسيارى بت می ‏پرستيدند: بت سنگى، فلزى، چوبى، و گاهى از جنس خرما. دختران را زنده به گور می ‏كردند. اكثر قبايل در حال جنگ و خونريزى بودند. دنيا غرق در گمراهى و ضلالت بود. تا اينكه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمّد بن عبدالله صلّى الله عليه و آله گذشت. خداوند آن حضرت را به پيامبرى مبعوث فرمود، و جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و وحى‏ هاى الهى را با آداب و مراس می مخصوص به آن حضرت رسانيد كه در كتب روائى با سندهاى مختلف ذكر شده است.
طبق بعضى روايات
(منتهى الامال: ج 1، ص 47)
هنگا می كه آن حضرت از كوه حرا بر می ‏گشتند انوار جلال و عظمت ايشان را فرا گرفته بود، بحدى بود كه هيچكس را ياراى آن نبود كه به آن حضرت نظر كند. از كنار هر درخت و گياه و سنگ كه می ‏گذشت در برابر آن حضرت خم می ‏شدند و به زبان فصيح می ‏گفتند: «السلام عليك يا نبى الله، السلام عليك يا رسول الله».
هنگا می كه آن حضرت داخل خانه حضرت خديجه سلام الله عليها شدند، از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد. خديجه سلام الله عليها عرض كرد: اى محمّد، اين چه نور است كه از شما مشاهده می ‏كنم ؟ آن حضرت فرمودند: اين نور پيامبرى است. سپس خطاب به حضرت خديجه سلام الله عليها فرمودند: بگو: «لا اله الا الله محمّد رسول الله». خديجه سلام الله عليها عرض كرد: سالهاست من پيامبرى شما را می ‏دانم. سپس به وحدانيت خداوند متعال و رسالت پيامبر صلّى الله عليه و آله شهادت داد.
در اين هنگام آن حضرت فرمودند: «اى خديجه ! احساس سرما می ‏كنم. جامه ‏اى بر من بپوشان». حضرت جامه بر خود كشيد و خوابيد. از جانب حق تعالى ندا رسيد: «يا ايها المدّثر، قم فانذر و ربّك فكبّر. ..»
(سوره مدّثر: آيه 1)
«اى جامه به خود پيچيده، برخيز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و تكبير بگو و پروردگارت را به بزرگى ياد كن».
آن حضرت برخاست و انگشت مبارك در گوش خود گذاشت و فرمود: «الله اكبر، الله اكبر» پس صداى آن حضرت به همه موجودات رسيد، و همه با او موافقت كردند.
(منتهى الامال: ج 1، ص 47)
پيامبر صلّى الله عليه و آله سه سال پنهانى مردم را به خداى يكتا دعوت می ‏فرمود، و پس از سه سال جبرئيل آمد و عرض كرد: «خداوند متعال امر فرموده كه دعوت خويش را آشكار فرمائى». سپس آن حضرت از كوه صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علنى نمودند.
(بحار الانوار: ج 19، ص 174 - 186)