غدیر
  • 03134490296
  • 09118000109
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تقويم شيعه :سوم ربيع الثانى:سفر امام حسن عسكرى به جرجان

سوم ربيع الثانى

1 - سفر امام حسن عسكرى عليه السلام به جرجان:

در اين روز امام حسن عسكرى عليه السلام براى وفا به وعده‏ اى كه فرموده بودند و آشكار شدن معجزاتى از آن بزرگوار به طى الارض از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند.

(بحار الانوار: ج 50، ص 263)

جعفر بن شريف می ‏گويد: سالى قصد حج كردم، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام در سامراء رفتم. اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت می ‏رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم حضرت فرمودند: «به مبارك خادم بده». عرض كردم: «همين كار را كرده‏ ام»، و سپس بيرون آمدم و گفتم: «شيعيان شما در جرجان به شما سلام می ‏رسانند». امام عليه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی ‏گردى؟ عرض كردم: بر می ‏گردم.

فرمودند: 170 روز ديگر اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به جرجان وارد می ‏شوى. آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان می ‏آيم. برو به سلامت.
خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى براى پسرت متولد شده است. نام او را «صلت » بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال می ‏رساند و او از اولياء ما خواهد بود.

من گفتم: يابن رسول الله ، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان می ‏كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت‏هاى الهى است. امام عليه السلام فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما می ‏كند جزاى خير بدهد و گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على می ‏گويد: نام پسر خود را احمد بگذار».

راوى می ‏گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگا می كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم: امام عليه السلام مرا وعده داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف می ‏آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد.

شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى عليه السلام در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم. اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد.

اول كسى كه ابتدا به سؤال كرد نضر بن جابر بود. او گفت: يابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابيناست، دعا فرمائيد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر كن. او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد.

پس از او يك يك آمدند و حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را برآورده می ‏نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.

موسسه فرهنگی هنری غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم

 

غدیر,غدیرخم,غدیرشناسی

غدیر