روز غدير راز خداي قدير ماست
اسلام سربلند ز روز غدير ماست
عيد غدير روز بيان حقايق است
روز طلوع فجر يقين صبح صادق است
اين عيد اهل دين و عزاي منافق است
روز سرور و شادي مخلوق و خالق است
روز سخن ز رهبر معصوم گفتن است
نفرين به ظلم كرده ز مظلوم گفتن است
روز غدير عيد بزرگ امامت است
عيد غدير اعظم اعياد امت است
عيد بزرگ شيعه و عيد كرامت است
گفتم ز شيعه شيعه او را علامت است
احوال شيعه از سخني زير و رو شود
از غربت علي (ع) چو بر او گفتگو شود
شيعه اسير رنگ و رخ و آب و تاب نيست
دارد صفاي باطن و صوفي مآب نيست
ميترسد از حساب و دمي بيحساب نيست
جز در مسير جاذبه آفتاب نيست
ما را صداقتي كه بود خاص شيعه نيست
در كسب و كار ما اثري زان وديعه نيست
هان اي خطيب عشق ز اسرار كن بگو
در گوش اهل راز ز علم لدن بگو
با ما ز آيه سيل سايل بگو
از آن شتر سوار معذب سخن بگو
بر او شرار بغض امام هدا چه كرد
با منكر ولايت مولا (ع) خدا چه كرد
در حجه الوداع خداوند لا ينام
با وحي آخرين به نبي (ص) سيدالانام
حجت تمام كرد كه حجت كند تمام
در امر انتصاب علي (ع) اولين امام
كز هيچ كس مترس و درين ره قيام كن
فرمان ما بخوان و علي (ع) را امام كن
آن سيد حجاز نعم گفته و بلي
بر منبر جهاز برآمد به خوشدلي
برخاست آن نبي (ص) به شناساندن ولي
دست علي (ع) گرفته و فرمود اين علي (ع)
مولاي هر كسي است كه مولاي او منم
وز اين عمل رضاست خداي مهيمنم
برخاست مرتضي كه ز حق ياوري كند
در گير و دار باطل و حق داوري كند
برخاست تا كه جامعه را رهبري كند
تكميل كارنامه پيغمبري كند
بسپرد آن وديعه رسول (ص) خدا به او
باري گرانتر از همه انبيا به او
برخاست تا كه نعمت حق را كند تمام
سازد براه عدل بنوعي دگر قيام
اين امر خاص تا نفتد در كف عوام
بايد كه جانشين پيمبر (ص) بود امام
راه علي (ع) طريق هزاران پيمبر است
بار امامت از همه باري گرانتر است
برخاست تا كه راز خدا جلوهگر شود
رازي كه باز كرده نبي (ص) بازتر شود
نگذارد آنكه خون شهيدان هدر شود
و آن نخل نورسيده دين بيثمر شود
برخاست تا كه فتنه در امت نيوفتد
ديگر كسي به فكر خلافت نيوفتد
برخاست تا كه دين خدا را ادا كند
دين را ز چنگ مردم دنيا رها كند
برخاست تا كه باطل و حق را جدا كند
درهاي ديگري بروي خلق وا كند
اما دريغ آنكه به بن بست ماند او
در كنج خانه دست روي دست ماند او
بنشست آنكه تا نشود فتنهها بلند
لب بست وداشت باز دو دست دعا بلند
ميديد اگر شود به خلافت ز جا بلند
از هر سري شود به خلافش صدا بلند
زان رو نشست و خون جگر خورد و دم نزد
آن جمع نو رسيده بهم را بهم نزد
امت ره نفاق سپردند اي دريغ
دست منافقان بفشردند اي دريغ
گول جهان عاريه خوردند اي دريغ
فرمان ز مرد كعبه نبردند اي دريغ
كردند آنچه دين خدا پايمال شد
ظلمي گران به حيدر (ع) و زهرا (ع) و آل شد
دردا چه زود آنهمه رحمت بباد رفت
قرآن بكار آمد و عترت ز ياد رفت
بس فتنهها كه بر سر اهل وداد رفت
بيدادها به سلسله عدل و داد رفت
عهد رسول (ص) و دست بتول و دل علي (ع)
بشكسته شد ز بيعت طاغوت اولي
از مسلمين دورنگي و دعوي دين چرا
اين فتنهها بجامعه مسلمين چرا
بدگويي از امام همهي مومنين چرا
در حق شيعه تهمت خان الامين چرا
مومن به جبرييل اهانت نميكند
هرگز امين وحي خيانت نميكند
فلك نجات و حبل الهي ولايت است
مدح علي (ع) شنيدن و گفتن عبادت است
بغض علي و حب علي (ع) هر دو آيت است
آن مايه شقاوت و اين يك سعادت است
فرمود مصطفي (ص) كه علي (ع) جاودانه است
بين خدا و خلق علي (ع) يك نشانه است
ديدم روايتي كه سراسر بشارت است
راوي ابوذر است كه روح صداقت است
و آن گفته از بيان مقام رسالت است
گفتا نظر به چهره مولا عبادت است
يا رب به موي او برخ او به بوي او
بر ما بده سعادت ديدار روي او
من ذرهام نشسته به دامان آفتاب
گردم كه ميروم ز بيابان آفتاب
روشن كننده رخ تابان آفتاب
بر گردنم گذاشته پيمان آفتاب
يا رب مباد ترك دل ما كند علي (ع)
اين رشته را ز گردن دل و اكند علي (ع)
اي بهترين خلق پس از مصطفي (ص) علي (ع)
مهر تو واجب است چو مهر خدا علي (ع)
دستم بگير تا نفتادم ز پا علي (ع)
چشم من است و لطف تو يا مرتضي علي (ع)
در سينه تو علم خدا موج ميزند
در نام اقدس تو شفا موج ميزند
چشم تو آبشار عنايت بود علي (ع)
هر يك نگاه تو در رحمت بود علي (ع)
دستت كليد خانهي حكمت بود علي (ع)
روز تو روزگار قيامت بود علي (ع)
بر لوح قلب شيعه نوشته علي علي (ع)
خواند بهر صباح فرشته علي علي (ع)
آن شيعهاي كه در همه جا رو بسوي تست
در بزم و رزم ذكر لبش گفتگوي تست
عطري به جان او ز گل خلق و خوي تست
هم عزت پيمبر (ص) و هم آبروي تست
از ناس روي بر ملك الناس ميكند
دردي كه ميرسد بتو احساس ميكند
اي پيرو علي (ع) و اثيم 190 از سيه دلي
بشنيدي ار خداي تو بر شيعه علي (ع)
كرده حرام آتش سوزنده را بلي
دستت رسد بدامن مولا علي (ع)، ولي
هيهات تا كه دست به دامان او رسد
وقتي رسد كه جان همه بر گلو رسد
مولا كه در برش عظمت برده سر فرود
بر جلوههاي عصمت و ايثار او درود
چيزي بتر به نزد علي (ع) از گنه نبود
كاندر جواب «عرفي» شاعر چنين سرود
شرم از رخ علي (ع) كن و كمتر گناه كن
اينك بكار خويش «مويد» نگاه كن